پس بخش های مختلف دعای شریف ندبه که از ابتدا شروع می شود و ذکر تاریخ می کند از دوران انبیاء و بعد، از دوران معصومین و بعد، به امام زمان می رسد و ذکر فضائل حضرت را می کند، قصه گویی نیست.
نمی خواهد یک تاریخ بگوید، تفاخر نیست. نمی خواهد فقط یک جایگاهی را ذکر کند و بعد ما را رها کند. یک جریانِ متصلِ واحد است که نهایت این جریان باید در جای جایِ زمین مستقر بشود.
آن چیز که از اهداف انبیاء شکل گرفته، آن چیز که از سیر معصومین دست به دست شده، باید بیاید، جریان فضائل هر چه که هست بیاید و یک سرزمین بهشتی بسازد، و یک رفتار واحد در قبال این جریان هست، کار دیگری نمی توانیم بکنیم؛ حمد. «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ».
خب این نگاهِ بلند و عظیم این نگاه آرمانی این نگاه تمدنی این نگاه بر اساس پیکره ی جبهه ی حق و تکوین و تکامل جبهه ی حق، و مطالعه ی جبهه ی ذلیل باطل، این نگاه، می تواند یک سفره ای باشد عظیم که ما فقط بر سر آن بنشینیم و احساساتِ ضعیف خودمان را اصلاح بکنیم، تقویت بکنیم،
یک اتصال حداقلی به حضرت داشته باشیم، می تواند تا همین حد مورد بهره برداری قرار بگیرد، و می تواند جلوتر برود تا حدِ آرمانخواهی و حرکت به سمت برپایی یک بهشت بزرگ سامان پیدا بکند.
می تواند تا آنجا پیش برود که امام محورِ همه ی موضوعات تلقی بشود، و نسبت همه ی موضوعات در عالم با امام به شکل جدی و دانشی مورد مطالعه قرار بگیرد و یک تحول جدی در علوم را سامان بدهد، یک تحول جدی در حوزه فکری را سامان بدهد،
یک تحول جدی در حوزه صفاتی را سامان بدهد، یک تحول جدی در حوزه عمل را سامان بدهد و این را با نگاه های جدی دانشی در جامعه روز به روز گسترش بدهد.
می تواند این طوری باشد. یعنی دعای ندبه آنقدر ظرفیت دارد که می تواند نگاه به تاریخ را متحول بکند، پایه های نگاه به تاریخ در دعاست. پایه های نگاه به نبوت و امامت و ولایت در دعاست، پایه های نگاه به آینده مقدس، در دعاست.
پایه های زندگی آرمانی در دعاست، پایه های حرکت تمدنی در دعاست. در این دعاست…
پایان قسمت دوم