نگاهی به برخی از خصائص ام المؤمنین، حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
      جمعه - ۱۸ فروردین ۱۴۰۲      7637      1288 بازدید  

حضرت خدیجه بنت خویلد اولین همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد. این بانوی با کرامت از آنجایی که به جهت حسب و نسب و جایگاه مالی، از مَکانت ویژه ای برخوردار بود، بسیاری از بزرگان مشرکین عرب آرزوی ازدواج با ایشان را داشتند اما این بانوی بزرگوار که تمام هم و غمش تعالی الهی بود، دست رد به سینه تمامی آنها زد و ازدواج با حضرت محمد  صلی الله علیه وآله را برگزید. این امر سبب اعتراض تعداد زیادی از زنان اشراف و قریش به آن حضرت شد به گونه ای که حتی هنگام تولد ثمره این ازدواج، یعنی اجلال نزول حضرت زهرا صلوات الله و سلامه علیها، حضرت خدیجه سلام الله علیها را رها کردند و در کنار ایشان حضور پیدا نکردند. حضرت خدیجه سلام الله علیها در راستای تبلیغ دین مبین اسلام و اعتلای پرچم توحید و یکتاپرستی از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و با تمامی توان به یاری آخرین فرستاده الهی شتافت و همه اموال خویش را در این راه صرف نمود.

در این نوشتار بر آنیم تا به برخی از فضایل و ویژگیهای آن بانوی بزرگوار اشاره ای داشته باشیم.

۱٫سلام خدا و جبرئیل بر حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها

یکی از خصائص حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها، سلام خداوند متعال و جبرئیل بر ایشان می باشد چنانچه بخاری در کتاب صحیح بخاری [معتبرترین منبع حدیثی اهل سنت]          می نویسد:

أتى جِبْرِیلُ النبی صلى الله علیه وسلم فقال یا رَسُولَ اللَّهِ هذه خَدِیجَهُ قد أَتَتْ مَعَهَا إِنَاءٌ فیه إِدَامٌ أو طَعَامٌ أو شَرَابٌ فإذا هِی أَتَتْکَ فَاقْرَأْ علیها السَّلَامَ من رَبِّهَا وَمِنِّی وَبَشِّرْهَا بِبَیتٍ فی الْجَنَّهِ من قَصَبٍ لَا صَخَبَ فیه ولا نَصَبَ.

البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج ۳ ص ۱۳۸۹ ، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامه – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷م .

جبرئیل به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرضه داشت: ای رسول خدا! این خدیجه است که آمده و همراه او ظرفی است که در آن خورش و یا غذا و یا نوشیدنی است. هنگامی که به نزد تو آمد، از جانب پروردگارت و من به او سلام برسان و او را به خانه ای در بهشت بشارت ده که از جنس نی می باشد و در آن صدا و آزاری نیست [محل آرامش است].

مشابه همین روایت نیز در صحیح مسلم نقل شده است:

النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى۲۶۱هـ)، صحیح مسلم، ج ۴ ص ۱۸۸۷، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.

شمس الدین ذهبی بعد از نقل این حدیث می نویسد:

متفق على صحته.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج ۲ ص ۱۱۳، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ .

بر صحیح بودن ین حدیث اتفاق نظر وجود دارد.

در منابع امامیه نیز پیرامون سلام خدا و جبرئیل چنین آمده است:

عن زراره و حمران و محمد بن مسلم عن أبی جعفر ع قال حدث أبو سعید الخدری أن رسول الله ص قال: إن جبرئیل ع قال لی لیله أسری بی حین رجعت و قلت یا جبرئیل هل لک من حاجه قال حاجتی أن تقرأ على خدیجه من الله و منی السلام و حدثنا عند ذلک أنها قالت حین لقاها نبی الله صلى الله علیه و آله فقال لها الذی قال جبرئیل فقالت إن‏ الله‏ هو السلام‏ و منه السلام و إلیه السلام و على جبرئیل السلام‏.

عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی ؛ ج‏۲ ؛ ص۲۷۹  المطبعه العلمیه – تهران، چاپ: اول، ۱۳۸۰ ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج‏۱۶ ؛ ص۷ دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: وقتی که در شب معراج ، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد ، هنگام بازگشت به جبرئیل گفتم : «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: « حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه برسانی» پیامبر صلی الله علیه وآله وقتی که به زمین رسید ، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ کرد. حضرت خدیجه فرمود: همانا خدا سلام است، و از او است سلام، و درود به سوی او باز گردد و بر جبرئیل سلام باد.

۲٫ فضائل حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها نزد خداوند متعال، پیامبر و اهل بیت علیهم السلام

با مراجعه به منابع روایی، در میابیم که حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها مورد مباهات خداوند متعال، پیامبر اکرم و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بوده است که به برخی از موارد اشاره می شود:

الف: خداوند متعال

از جمله خصائص حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها، مباهات خداوند متعال بر آن حضرت می باشد. رسول خدا صلی الله علیه و آله وقتی برنامه چهل روزه از جانب پروردگارش دریافت نمود و مقرر شد که چهل روز از همسرش به دور باشد، توسط عمار یاسر رضوان الله تعالی علیه برای آن حضرت پیغام فرستادند که:

یا خدیجه لا تظنی أن انقطاعی عنک [هجره] و لا قلى‏ و لکن ربی عز و جل أمرنی بذلک لتنفذ [لینفذ] أمره فلا تظنی یا خدیجه إلا خیرا فإن الله عز و جل لیباهی‏ بک‏ کرام‏ ملائکته‏ کل یوم مرارا.

علی بن یوسف المطهر الحلی (متوفی حدود ۷۵۰ هـ)، العدد القویه لدفع المخاوف الیومیه ص ۲۲۰، محقق : السید مهدی الرجائی / إشراف : السید محمود المرعشی، چاپ اول، سال چاپ ۱۴۰۸ هـ، ناشر : مکتبه آیه الله المرعشی العامه؛ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج‏۱۶ ؛ ص۷۸، دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.

اى خدیجه! گمان نکنى که دلیل دورى من از تو به سبب غضبى است که نسبت به تو دارم، بلکه خداوند متعال این دورى را امر فرموده و من براى امتثال فرمان او چنین مى‏کنم و تو جز خیر، در این مورد هیچ اندیشه دیگرى نداشته باش که خداوند متعال در هر روز چند بار به سبب تو بر ملائکه مباهات مى‏ورزد.

ب. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

رسول مکرم اسلام نیز به فضائل حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها اشاره داشته و به داشتن چنین همسری افتخار می کرده و با عظمت از ایشان یاد می کردند چنان چه فرمودند:

خَدِیجَهُ وَ أَینَ‏ مِثْلُ‏ خَدِیجَهَ صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ وَ آزَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِی عَلَیهِ بِمَالِهَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی أَنْ أُبَشِّرَ خَدِیجَهَ بِبَیتٍ فِی الْجَنَّهِ مِنْ قَصَبِ الزُّمُرُّدِ لَا صَخَبَ فِیهِ وَ لَا نَصَب‏.

الموفق ابن احمد بن محمد المکی الخوارزمی (متوفای ۵۶۸هـ)، المناقب، ص ۳۵۰ ، تحقیق : الشیخ مالک المحمودی – ناشر : مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، چاپ : الثانیه ۱۴۱۴ هـ .

الإربلی، أبی الحسن علی بن عیسی بن أبی الفتح (متوفاى۶۹۳هـ)، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج ۱ ص ۳۷۰ ، ناشر: دار الأضواء ـ بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۴۰۵هـ ـ ۱۹۸۵م.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج‏۴۳ ؛ ص ۱۳۱، دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.

خدیجه و کجاست مانند خدیجه! مرا تصدیق کرد هنگامی که مردم مرا تکذیب کردند. و بر دین خدا یارى ‏ام کرد و با همه مال خود کمکم نمود. خدا به من دستور داد خدیجه را به قصری از زمرد که در بهشت دارد و هیچ رنج و زحمتى در آن نیست بشارت دهم.

و همچنین نقل شده است که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد و در حضور مردم امام حسن و امام حسین سلام الله علیهما را چنین معرفی کردند:

یا أَیهَا النَّاسُ أَ لَا أُخْبِرُکُمُ الْیوْمَ بِخَیرِ النَّاسِ‏ جَدّاً وَ جَدَّهً؟ قَالُوا بَلَى یا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلَیکُمْ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ فَإِنَّ جَدَّهُمَا رَسُولُ اللَّهِ وَ جَدَّتَهُمَا خَدِیجَهُ الْکُبْرَى بِنْتُ خُوَیلِدٍ سَیدَهُ نِسَاءِ الْجَنَّه.

الطبری، عماد الدین أبی جعفر محمد بن أبی القاسم (متوفای۵۲۵هـ)، بشاره المصطفى (صلى الله علیه وآله) لشیعه المرتضى علیه السلام، ص ۱۱۵ ، تحقیق: جواد القیومی الأصفهانی، طبع ونشر: مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه الطبعه: الأولى۱۴۲۰ ه‍ .

ای مردم آیا امروز به شما خبر ندهم بهترین مردم را از جهت جد و جده [چه کسی است]؟ پاسخ دادند: آری ای رسول خدا! پیامبر فرمود: بر شما باد به حسن و حسین چرا که جد آن دو رسول خدا و جده آنان خدیجه کبری دختر خویلد و سرور زنان بهشت است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که در بستر شهادت قرار گرفت، حضرت زهرا سلام الله علیها پریشان و گریان بودند. رسول خدا حضرت زهرا سلام الله علیها را دلداری داده و در فرازی حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها را چنین یاد کردند:

إِنَّ عَلِیاً أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) وَ رَسُولِهِ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ، هُوَ وَ خَدِیجَهُ أُمِّک‏.

الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، الأمالی، ص ۶۰۷ ، تحقیق : قسم الدراسات الاسلامیه – مؤسسه البعثه، ناشر: دار الثقافه ـ قم ، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۴هـ .

همانا علی و خدیجه مادرت نخستین شخص از این امت هستند که به خدا و رسول او ایمان آوردند.

و رسول خدا صلی الله علیه و آله روزی امام حسین علیه السلام را چنین معرفی کردند:

أَیهَا النَّاسُ هَذَا الْحُسَینُ بْنُ عَلِی خَیرُ النَّاسِ جَدّاً وَ جَدَّهً جَدُّهُ رَسُولُ اللَّهِ سَیدُ وُلْدِ آدَمَ وَ جَدَّتُهُ خَدِیجَهُ سَابِقَهُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ إِلَى الْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ.

ابن طاووس الحلی، ابی القاسم علی بن موسی (متوفای۶۶۴هـ)، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ج ۱ ص ۱۱۹ ، چاپخانه: الخیام ـ قم، چاپ: الأولى۱۳۹۹ هـ.

ای مردم این حسین بن علی است که از جهت جد و جده بهترین مردم است. جدش رسول خدا، آقای فرزندان آدم و جده اش خدیجه، بر همه زنان عالم در ایمان به خدا و رسولش سبقت جسته است (کنایه از اینکه در بین زنان اولین مسلمان است).

ج: امیرالمؤمنین سلام الله علیه

وجود مقدس امیرالمؤمنین سلام الله علیه نیز از حضرت خدیجه سلام الله علیها به نیکی یاد کرده و در فراق از دست دادن ایشان و پدر گرامیشان حضرت ابوطالب سلام الله علیه اشک ماتم می ریختند و این ابیات را سرودند:

أَعَینَی جُودَا بَارَکَ اللَّهُ فِیکُمَا

عَلَى هَالِکَینِ لَا تَرَى لَهُمَا مِثْلًا

عَلَى سَیدِ الْبَطْحَاءِ وَ ابْنِ رَئِیسِهَا

وَ سَیدَهِ النِّسْوَانِ أَوَّلِ مَنْ صَلَّى‏

مُهَذَّبَهٌ قَدْ طَیبَ اللَّهُ خِیمَهَا

مُبَارَکَهٌ وَ اللَّهُ سَاقَ لَهَا الْفَضْلَا

فَبِتُّ أُقَاسِی مِنْهُمَا الْهَمَّ وَ الثَّکْلَا

مُصَابُهُمَا أَدْجَى إِلَى الْجَوِّ وَ الْهَوَا

لَقَدْ نَصَرَا فِی اللَّهِ دِینَ مُحَمَّدٍ

عَلَى مَنْ بَغَا فِی الدِّینِ قَدْ رَعَیا إِلًّا.

میبدى، حسین بن معین الدین‏، (متوفای ۹۱۱ هـ) دیوان أمیر المؤمنین علیه السلام،‏ ص ۳۵۹ ، مترجم: زمانى، مصطفى‏، دار النشر: دار نداء الإسلام للنشر، الطبعه الاولی، سنه الطبع: ۱۴۱۱ ق‏.

هان ای دو چشم من! باران اشک از آسمان دیدگانم فرو بارید. خدا این باران اشک را در سوگ دو از دست رفته [و دو یار فداکار اسلام و قرآن و دو پشتیبان بی همانند پیامبر خدا] بر شما مبارک گرداند؛ چرا که آن دو به راستی بی نظیر بودند.
هان ای دو چشم من! در سوگ غمبار سالار مکه و فرزند رئیس آن (ابو طالب) و در رحلت جانگداز سرور بانوان، اولین زنی که [به همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله] نماز گزارد، باران اشک فرو بارید!
بر همان بانوی خودساخته و پاک روش و پاک منشی که خداوند خیمه و سرای او را پاک و پاکیزه ساخت؛ بانوی پر برکتی که خدا او را [به خاطر ایمان و کردار شایسته اش] به شاهراه فضیلت ها رهنمون ساخت.

این دو شخص آیین محمد صلی الله علیه و آله را برای خدا یاری کردند و با ستمکاران و یاغیان با آخرین توان مبارزه کردند.

شب کردم در حالی که دچار اندوه جانکاه رحلت این دو بزرگوار و فراق آنها شدم و مصیبت جانسوز آنها، شبانه روزِ مرا تیره و تار ساخته است.

همچنین آن حضرت، خدیجه کبری سلام الله علیها را یکی از چهار سرور زنان دنیا معرفی کرده است:

سادات نساء العالمین أربع : خدیجه بنت خویلد ، وفاطمه بنت محمد ، وآسیه بنت مزاحم ، ومریم بنت عمران.

إبن أبی‌الحدید المدائنی المعتزلی، ابوحامد عز الدین بن هبه الله بن محمد بن محمد (متوفاى۶۵۵ هـ)، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰ ص ۱۵۶، تحقیق: محمد عبد الکریم النمری، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت / لبنان، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۸هـ – ۱۹۹۸م.

سروران زنان دنیا چهار نفرند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه بنت محمد، آسیه دختر مزاحم و مریم دختران عمران.

د: امام حسن مجتبی سلام الله علیه

امام حسن مجتبی سلام الله نیز از جمله بزرگانی است که با توجه به مقام والای حضرت خدیجه کبری صلوات الله علیها، به آن بانوی یکتا مباهات می کرده است.

امام مجتبی صلوات الله علیه در ذیل آیه ۱۸ سوره انفطار که خداوند متعال فرموده است: فِی أَی صُورَهٍ مَا شَاءَ رَکَّبَکَ فرمودند:

صَوَّرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ فِی ظَهْرِ أَبِی طَالِبٍ عَلَى صُورَهِ مُحَمَّدٍ فَکَانَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ کَانَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی أَشْبَهَ النَّاسِ بِفَاطِمَهَ وَ کُنْتُ أَنَا أَشْبَهَ‏ النَّاسِ‏ بِخَدِیجَهَ الْکُبْرَى.

ابن شهرآشوب، رشید الدین أبی عبد الله محمد بن علی السروی المازندرانی (متوفاى۵۸۸هـ)، مناقب آل أبی طالب، ج ۴ ص ۲ ، تحقیق: لجنه من أساتذه النجف الأشرف، ناشر: المکتبه والمطبعه الحیدریه، ۱۳۷۶هـ ـ ۱۹۵۶م.

خداوند متعال علی بن ابی طالب را –هنگامی که در پشت ابو طالب بود- به چهره رسول خدا صلی الله علیه و آله آفرید و علی بن ابی طالب علیه السلام شبیه رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و حسین بن علی به فاطمه شبیه بوده و من به جده ام خدیجه کبری صلوات الله علیهم اجمعین شبیه ام.

در زمان خلافت امام حسن مجتبی سلام الله علیه، زمانی که معاویه خلافت را به دست گرفت، بر روی منبر مسجد کوفه نشست و از حضرت علی بن ابی طالب سلام الله علیهما بد گویی کرد. امام حسن مجتبی سلام الله علیه که در مجلس حاضر بود، ضمن پاسخ به معاویه، با اشاره به نسب خود با افتخار چنین فرمودند:

أَیهَا الذَّاکِرُ عَلِیاً أَنَا الْحَسَنُ وَ أَبِی عَلِی وَ أَنْتَ مُعَاوِیهُ وَ أَبُوکَ صَخْرٌ وَ أُمِّی فَاطِمَهُ وَ أُمُّکَ هِنْدٌ وَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ وَ جَدُّکَ حَرْبٌ وَ جَدَّتِی خَدِیجَهُ وَ جَدَّتُکَ قُتَیلَهُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَخْمَلَنَا ذِکْراً وَ أَلْأَمَنَا حَسَباً وَ شَرَّنَا قَدَماً وَ أَقْدَمَنَا کُفْراً وَ نِفَاقاً- فَقَالَ طَوَائِفُ مِنْ أَهْلِ الْمَسْجِدِ آمِینَ آمِینَ.

البغدادی، الشیخ المفید محمد بن محمد بن النعمان، العکبری ، _متوفای ۴۱۳ ق_ ، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ۲ ص ۱۵ ، تحقیق : مؤسسه آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر : دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع – بیروت – لبنان، سال چاپ : ۱۴۱۴ – ۱۹۹۳ م.

اى آنکه على علیه السلام را [به بدى] یاد کردى، منم حسن و پدرم على است، توئى معاویه و پدرت صخر است، مادر من فاطمه است و مادر تو هند می باشد، جد من رسول خدا و جد تو حرب است، جده من خدیجه است و جده تو قتیله است، پس خدا لعنت کند از ما آن کس که نامش پلیدتر، و حسب و نسبش پست‏تر، و سابقه‏اش بدتر، و کفر و نفاقش پیش‏تر بوده است، گروههاى مختلف که در مسجد بودند دو مرتبه آمین گفتند.

در این عبارت امام حسن مجتبی سلام الله علیه در مقام مقایسه نسب مبارک خود با نسب معاویه، با افتخار نامی از حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها برده و این چنین به آن بانو مباهات می کند.

همچنین هنگامی که معاویه در مدینه قصد بد گویی از امیرالمؤمنین سلام الله علیه را داشت، هنگامی که بر فراز منبر نشست و به دنبال حضرت می گشت، امام حسن مجتبی علیه السلام در مقابل او ایستاده و با افتخار به نسب خویش اشاره و نام مبارک ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها را بردند چنان چه فرمودند:

کَانَ وَصِی رَسُولِ اللَّهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَا ابْنُ عَلِی وَ أَنْتَ ابْنُ صَخْرٍ وَ جَدُّکَ حَرْبٌ وَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ وَ أُمُّکَ هِنْدٌ وَ أُمِّی فَاطِمَهُ وَ جَدَّتِی‏ خَدِیجَهُ وَ جَدَّتُکَ نَثِیلَهُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَلْأَمَنَا حَسَباً وَ أَقْدَمَنَا کُفْراً وَ أَخْمَلَنَا ذِکْراً وَ أَشَدَّنَا نِفَاقاً فَقَالَ عَامَّهُ أَهْلِ الْمَجْلِسِ آمِین‏.

الطبرسی، أبی منصور أحمد بن علی بن أبی طالب _متوفاى ۵۴۸ ق_، الاحتجاج، ج ۱ ص ۲۸۲ ، تحقیق: تعلیق وملاحظات: السید محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعه والنشر – النجف الأشرف، ۱۳۸۶ – ۱۹۶۶ م.

بى‏ شک على بن ابى طالب علیهماالسلام وصى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله پس از اوست، و من پسر على، و تو فرزند صخرى، و جد تو حرب است و جد من رسول خدا است و مادر تو هند و مادر من فاطمه است، و جده من خدیجه است و جده تو نثیله، پس خدا لعنت کند از ما آن کس که نامش پلیدتر، و حسب و نسبش پست‏تر، و سابقه‏اش بدتر، و کفر و نفاقش پیش‏تر بوده است. اکثر اهل مجلس [در این هنگام] آمین گفتند.

نکته: در ذکر نام جده معاویه سه نام ذکر شده است: نثیله، فتیله و قتیله.

هـ: امام حسین سلام الله علیه

وجود مقدس و نازنین امام حسین سلام الله علیه نیز در موارد متعددی همچون رویارویی با سپاه دشمن در صحرای کربلا، با ذکر نسب خود؛ نام حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها را ذکر می کنند. با توجه به اینکه جبهه مخالف به خوبی آن حضرت را شناخته و نسب و اجداد ایشان بر هیچ کسی مخفی نبود، نام بردن از بزرگانی همچون ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها، حاکی از اهمیت موضوع و چیزی جز مباهات و افتخار را ثابت نمی کند.

سید الشهداء سلام الله علیه در روز عاشوراء در مقابل سپاه دشمن ایستاد و با نگاهی به صفوف آنان و نظر به عمر سعد، خطبه ای ایراد فرمودند و در ضمن خطبه، چنین فرمودند:

فَإِنِّی‏ ابْنُ‏ بِنْتِ‏ نَبِیکُمْ‏ وَ جَدَّتِی خَدِیجَهُ زَوْجَهُ نَبِیکُم.‏

المجلسی، محمد باقر _متوفاى۱۱۱۱ق_، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج ۴۵ ص ۶ ، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسه الوفاء – بیروت – لبنان، الطبعه: الثانیه المصححه، ۱۴۰۳هـ – ۱۹۸۳م.

به درستی که من فرزند دختر پیامبر شما هستم و جده من خدیجه، همسر پیامبر شماست.

همچنین امام حسین علیه السلام در بخشی دیگر خطاب به سپاه مقابل چنین فرمودند:

أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أَبِی عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أُمِّی فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى ص قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَدَّتِی خَدِیجَهُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ أَوَّلُ‏ نِسَاءِ هَذِهِ‏ الْأُمَّهِ إِسْلَاماً قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَم‏.

السید ابن طاووس، الحسینی، علی بن موسی _متوفای ۶۶۴ ق_ ، اللهوف فی قتلى الطفوف، ص ۸۶ ، ناشر : أنوار الهدى – قم – ایران، چاپخانه : مهر، چاپ : الأولى، سال چاپ : ۱۴۱۷ هـ..

شما را به خدا قسم آیا مى‏دانید که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله جد من است؟ گفتند: آرى. شما را به خدا قسم آیا مى‏دانید که مادرم فاطمه دختر محمد مصطفی صلی الله علیه و آله است؟ گفتند: آرى. شما را به خدا قسم آیا مى‏دانید که پدرم على بن ابى طالب است؟ گفتند: آرى. شما را به خدا قسم آیا مى‏دانید که جده‏ام خدیجه دخت خویلد اول زن مسلمان از این امت است؟ گفتند: آرى.

مرحوم شیخ کلینی رحمه الله در زیارت حضرت علی اکبر علیه السلام چنین می نویسد:

السلام علیک یا ابن خدیجه وفاطمه.

الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الأصول من الکافی، ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش.

سلام بر تو ای فرزند خدیجه و فاطمه.

و همین عبارت در برخی از زیارت نامه های حضرت سید الشهداء سلام الله علیه نیز ذکر شده است.

رک: ابن طاووس، رضی الدین علی بن موسی بن جعفر السید ابن طاووس (متوفای۶۶۴هـ)، الاقبال باالاعمال الحسنه فیما یعمل مره فی السنه، ج ۲ ص ۶۳ ، تحقیق: جواد القیومی الاصفهانی، ناشر : مکتب الإعلام الإسلامی، الطبعه الأولى ۱۴۱۶ هـ.

و: امام سجاد سلام الله علیه

پس از حادثه جانکاه کربلا و پیروزی حق برباطل، کاروان اسرا به سمت کوفه و سپس شام در حرکت بود. حجت خدا؛ امام سجاد سلام الله علیه و حضرت زینب سلام الله علیها بزرگان این کاروان غمبار بودند. آزار و اذیت خاندان آل الله صلوات الله علیهم اجمعین از طرفی، دوری مسیر و بد رفتاری ظالمین و ستمگران یزیدی از طرفی دیگری باعث رنجش خاطر فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله شده بود. پس از بی احترامی های آنان نسبت به اهل بیت علیهم السلام، وقتی خاندان عصمت و طهارت در مسجد اموی دمشق اجلال نزول کردند، و مجلس یزید لعنه الله علیه نیز برپا بود. یزید در صدد این بود تا با جسارت تمام، خاندان اهل بیت علیهم افضل الصلاه و السلام را خارجی و افراد یاغی و سرکش معرفی کند.

پس از آنکه اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین بر مجلس یزید وارد شدند، یزید عنان سخن را به دست گرفته و شروع به یاوه سرایی نمود.

وجود مقدس امام سجاد سلام الله علیه نیز با مشاهده این سخنان باطل و دروغ گویی یزید، ایستاد و خطبه ای مفصل در رسوا سازی بنی امیه بیان کردند و پس از حمد الهی، در معرفی خود چنین فرمودند:

یا مَعْشَرَ النَّاسِ فَمَنْ عَرَفَنَی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یعْرِفْنِی فَأَنَا أُعَرِّفُهُ نَفْسِی أَنَا ابْنُ مَکَّهَ وَ مِنًى أَنَا ابْنُ مَرْوَهَ وَ الصَّفَا أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى‏أَنَا ابْنُ عَلِی الْمُرْتَضَى أَنَا ابْنُ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ‏ خَدِیجَهَ الْکُبْرَى‏ أَنَا ابْنُ الْمَقْتُولِ ظُلْما… .

ابن شهرآشوب، رشید الدین أبی عبد الله محمد بن علی السروی المازندرانی (متوفاى۵۸۸هـ)، مناقب آل أبی طالب، ج ۴ ص ۱۶۸ ، تحقیق: لجنه من أساتذه النجف الأشرف، ناشر: المکتبه والمطبعه الحیدریه، ۱۳۷۶هـ ـ ۱۹۵۶م.

ای گروه مردم هر کسی مرا می شناسد که می شناسد و هر کسی که مرا نمی شناسد خودم را معرفی می کنم. من فرزند مکه و منی هستم. من فرزند زمزم و صفا هستم، من فرزند محمد مصطفی صلی الله علیه و آله هستم … من فرزند علی مرتضی و فاطمه زهرا و خدیجه کبری و کسی که به ظلم کشته شده [یعنی امام حسین علیه السلام] هستم.

همچنین امام سجاد سلام الله علیه در ضمن صلواتی بر اهل بیت علیهم السلام، نام حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها را برده اند چنان چه فرمودند:

اللهم صل على محمد المصطفى ، وعلى علی المرتضى ، و فاطمه الزهراء ، وخدیجه الکبرى ، والحسن المجتبى … .

الإمام زین العابدین (ع)، الصحیفه السجادیه (ابطحی)، ص ۴۰۰ ، تحقیق : السید محمد باقر الموحد الابطحی الإصفهانی، الأولى، ۲۵ محرم الحرام ۱۴۱۱ هـ، مؤسسه الإمام المهدی (ع) / مؤسسه الأنصاریان للطباعه والنشر – قم – ایران.

خدایا بر محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و خدیجه کبری و حسن مجتبی صلوات الله علیهم اجمعین درود بفرست.

ز: امام صادق سلام الله علیه

وجود مقدس امام صادق سلام الله علیه نیز از حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به بزرگی یاد کرده و چنین فرمودند:

وَ هِی‏ سَیدَهُ نِسَاءِ قُرَیشٍ‏، وَ قَدْ خَطَبَهَا کُلُّ صِنْدِیدٍ وَ رَئِیسٍ قَدْ أَبَتْهُمْ، فَزَوَّجَتْهُ نَفْسَهَا لِلَّذِی بَلَغَهَا مِنْ خَبَرِ بحیراء.

الحمیری القمی، عبد الله بن جعفر (متوفای ۳۰۴ق)، قرب الاسناد، ص ۳۲۵ ، تحقیق : مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ناشر : مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث ، چاپخانه : مهر – قم، چاپ : الأولى، سال چاپ : ۱۴۱۳ هـ .

و او سرور زنان قریش بود و هر زمامدار و رئیسی او را خاستگاری کرده بود ولی او خودش را به عقد کسی در آورد که خبر بحیراء به او رسیده بود.

بحیراء راهب مسیحی بود که  پیغمبر صلی الله علیه و آله را به صفت و نشانه و نژاد و نام پیش از ظهور نبوتش شناخته و منتظر بعثت او بود.

ح: امام حسن عسکری سلام الله علیه

مرحوم سید بن طاووس رضوان الله تعالی علیه دعایی را از امام حسن عسکری سلام الله علیه نقل کرده که آن حضرت در نیایش خود ضمن صلوات بر حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیها، بر مادر ایشان حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها نیز درود می فرستد چنان چه آمده است:

فَصَلِ‏ عَلَیهَا وَ عَلَى‏ أُمِّهَا خَدِیجَهَ الْکُبْرَى صَلَاهً تُکْرِمُ بِهَا وَجْهَ أَبِیهَا مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه‏.

الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰ ق)، مصباح المتهجد، ناشر : مؤسسه فقه الشیعه – بیروت – لبنان، چاپ : الأولى، سال چاپ : ۱۴۱۱ هـ – ۱۹۹۱ م.

خدایا بر او [حضرت زهرا سلام الله علیها] و بر مادرش خدیجه کبری درود بفرست. درودی که به واسطه آن مقام پدرش محمد صلی الله علیه و آله گرامی داشته شود.

ی: حضرت زینب کبری سلام الله علیها

پیام آور کربلا، حضرت زینب کبری سلام الله علیها در روز یازدهم محرم پس از آنکه از کنار جنازه مطهر شهدا عبور می کرد، خطاب به خداوند متعال چنین فرمود:

بِأَبِی مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِی‏ خَدِیجَهُ الْکُبْرَى‏.

السید ابن طاووس، الحسینی، علی بن موسی _متوفای ۶۶۴ق_ ، اللهوف فی قتلى الطفوف، ص ۱۳۴ ، ناشر : أنوار الهدى – قم – ایران، چاپخانه : مهر، چاپ : الأولى، سال چاپ : ۱۴۱۷ هـ..

پدرم به فدای محمد مصطفی، به فدای خدیجه کبری باد.

ک: زید بن علی علیهماالسلام

زید بن علی علیهماالسلام از جمله بزرگانی است که احقیت اهل بیت علیهم السلام را بیان کرده است و در ضمن به نام حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها اشاره کرده است چنان چه فرات کوفی از قول او چنین می نویسد:

فَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمَوَدَّهِ أَبُونَا رَسُولُ اللَّهِ وَ جَدَّتُنَا خَدِیجَهُ وَ أُمُّنَا فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءُ وَ أَبُونَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام.

الکوفی، فرات بن إبراهیم الکوفی( متوفای۳۵۲هـ)، تفسیر الفرات الکوفی، ص ۲۴۶ ، تحقیق: محمد الکاظم، ناشر: مؤسسه الطبع والنشر التابعه لوزاره الثقافه والإرشاد الإسلامی ـ تهران،‌ الطبعه‌ الأولى۱۴۱۰ – ۱۹۹۰م.

ما نسبت به مودت سزاوار تر هستیم. پدر ما رسول خدا صلی الله علیه و آله و جده ما خدیجه و مادر ما فاطمه زهراء و پدر ما علی بن ابی طالب سلام الله علیهم اجمعین است.

همچنین زید علیه السلام خطاب به ابوالخطاب چنین گفته است:

[فَإِنَ‏] رَسُولَ اللَّهِ ص جَدُّنَا وَ الْمُؤْمِنُ الْمُهَاجِرُ مَعَهُ أَبُونَا وَ زَوْجَتُهُ‏ خَدِیجَهُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ جَدَّتُنَا وَ بِنْتُهُ فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءُ أُمُّنَا.

الکوفی، فرات بن إبراهیم الکوفی( متوفای۳۵۲هـ)، تفسیر الفرات الکوفی، ص ۴۰۲ ، تحقیق: محمد الکاظم، ناشر: مؤسسه الطبع والنشر التابعه لوزاره الثقافه والإرشاد الإسلامی ـ تهران،‌ الطبعه‌ الأولى۱۴۱۰ – ۱۹۹۰م.

رسول خدا صلی الله علیه و آله جد ما و مومنی مهاجر که همراه او بود پدر ماست و همسر او خدیجه دختر خویلد جده ماست و دختر او فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر ماست.

با دقت در متون تاریخی به دست آمده در میابیم که شخصیت والای حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها حتی مورد افتخار دشمنان اهل بیت علیهم السلام نیز بوده است.

عبدالله بن زبیر که در عداوت و دشمنی با خاندان آل الله علیهم افضل الصلاه و السلام وضعیت مشخصی دارد، به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها نیز افتخار می کرده است چنان چه در گفتگویش با ابن عباس چنین آمده است:

وأن عمتی‏ خدیجه سیده نساء العالمین‏.

إبن أبی‌الحدید المدائنی المعتزلی، ابوحامد عز الدین بن هبه الله بن محمد بن محمد (متوفاى۶۵۵ هـ)، شرح نهج البلاغه، ج ۹ ص ۱۸۸ ، تحقیق: محمد عبد الکریم النمری، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت / لبنان، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۸هـ – ۱۹۹۸م.

و عمه من خدیجه، سرور زنان عالم است.

۳٫برتری حضرت خدیجه کبری سلام الله علیه در کلام حضرت آدم علیه السلام

مقام والای حضرت خدیجه کبری سلام الله علیه بس والا و در بسیاری از روایات ذکر شده است. از جمله روایاتی که از حضرت آدم علیه السلام نقل شده است، وفاداری حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد که سال ها قبل از ولادت ایشان چنین فرمودند:

إنی لسید البشر یوم القیامه إلا رجل من ذریتی نبی من الأنبیاء یقال له : محمد صلى الله علیه وآله، فضل علی باثنتین : زوجته عاونته وکانت له عونا ، وکانت زوجتی على عونا.

المجلسی، محمد باقر _متوفاى۱۱۱۱ق_، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج ۱۶ ص ۱۲ ، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسه الوفاء – بیروت – لبنان، الطبعه: الثانیه المصححه، ۱۴۰۳هـ – ۱۹۸۳م.

الدولابی، الإمام الحافظ ابوبشر محمد بن أحمد بن حماد (متوفاى ۳۱۰هـ)، الذریه الطاهره النبویه، ج ۱ ص ۳۸ ، تحقیق: سعد المبارک الحسن، ناشر:الدار السلفیه – الکویت، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۷هـ .

در روز قیامت من آقای همه بشر هستم مگر مردی از نسلم که پیامبری از پیامبران است و به او محمد گفته می شود. او در دو چیز بر من برتری دارد [یکی از آن این است] همسرش او را کمک کرد و یاور او بود و همسر من هم یاور من است.

شکی نیست که برخی از همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره یاور و در مسیر ایشان بوده اند؛ ولی جانفشانی ها و کمک های مادی و معنوی حضرت خدیجه کبری سلام الله علیه از همه برتر و در این مورد هم ایشان متمایز از دیگران بوده اند.

با مراجعه به منابع اهل تسنن، در میابیم که این روایت نیز با اندکی اختلاف نقل شده است.

عاصمی مکی در سمط النجوم العوالی چنین نقل می کند:

قال آدم علیه الصلاه والسلام إنی لسید البشر یوم القیامه إلا رجلا من ذریتی نبیا من الأنبیاء یقال له أحمد فضل علی باثنتین زوجته عاونته فکانت له عونا وکانت زوجتی عونا علی.

العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفاى۱۱۱۱هـ)، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج ۱ ص ۴۳۱ ، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیه.

الزرقانی المالکی، ابو عبد الله محمد بن عبد الباقی بن یوسف بن أحمد بن شهاب الدین بن محمد (متوفای ۱۱۲۲ هـ)، شرح الزرقانی على المواهب اللدنیه بالمنح المحمدی، ج ۴ ص ۳۷۰ ، دار النشر: دار الکتب العلمیه، الطبعه: الأولى ۱۴۱۷ هـ – ۱۹۹۶ م.

مرحوم شیخ صدوق رحمه الله روایتی را نقل و در آن تصریح می کند که حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها از همه همسران پیامبر برتر بوده است:

حدثنا محمد بن إبراهیم بن إسحاق الطالقانی رضی الله عنه قال حدثنا الحسین بن علی بن الحسین السکری قال حدثنا محمد بن زکریا الجوهری عن جعفر بن محمد بن عماره عن أبیه عن أبی عبد الله جعفر بن محمد الصادق ع قال: تزوج رسول الله ص بخمس عشره امرأه و دخل بثلاث عشره منهن و قبض عن تسع فأما اللتان لم یدخل بهما فعمره و السنى‏  و أما الثلاث عشره اللاتی دخل بهن فأولهن خدیجه بنت خویلد ثم سوره [سوده] بنت زمعه ثم أم سلمه و اسمها هند بنت أبی أمیه ثم أم عبد الله عائشه بنت أبی بکر ثم حفصه بنت عمر ثم زینب بنت خزیمه بن الحارث أم المساکین ثم زینب بنت جحش ثم أم حبیبه رمله بنت أبی سفیان ثم میمونه بنت الحارث ثم زینب بنت عمیس ثم جویریه بنت الحارث ثم صفیه بنت حیی بن أخطب و التی‏ وهبت نفسها للنبی‏ ص خوله بنت حکیم السلمی و کان له سریتان یقسم لهما مع أزواجه ماریه و ریحانه الخندفیه و التسع اللاتی قبض عنهن عائشه و حفصه و أم سلمه و زینب بنت جحش و میمونه بنت الحارث و أم حبیبه بنت أبی سفیان و صفیه بنت حیی بن أخطب و جویریه بنت الحارث و سوره [سوده] بنت زمعه و أفضلهن‏ خدیجه بنت خویلد ثم أم سلمه بنت أبی أمیه ، ثم میمونه بنت الحارث.

ابن بابویه، محمد بن على، الخصال، ص۴۱۹، محقق: علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین – قم، چاپ: اول، ۱۳۶۲ش.

حضرت رسول صلی الله علیه و آله با پانزده زن عقد ازدواج برقرار نمود که با سیزده نفر از آنان همبستر شد و وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله از دنیا رفت نُه تن از همسران ایشان در قید حیات بودند. نام دو نفرى که حضرت رسول صلی الله علیه وآله با ایشان آمیزش نکرد، «عمره و سنا» بود، اما سیزده زنی که آن حضرت با آنها همبستر شد عبارتند از:

خدیجه دختر خویلد، سوده دختر زمعه، اُمّ سلمه هند دخترأبی اُمیه، عایشه دختر ابی­بکر، حفصه دختر عمر، زینب دختر خزیمه بن حارث (معروف به اُمّ المساکین)، زینب دخترجحش، اُمّ حبیبه رمله دختر أبی سفیان، میمونه دختر حارث، زینب دختر عمیس، جویریه دختر حارث، صفیه دختر حی بن أخطب. یک زن هم خود را به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هدیه نمود که «خوله دختر حکیم سلمی» نام داشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دو کنیز هم به نام «ماریه قبطیه و ریحانه خندفیه» داشت که با آنها مانند بقیه زنان خود برخورد می نمود و مانند بقیه همسران، روزهایی را برای آنان قرار داده بود. و نُه همسری که در زمان وفات آن حضرت در قید حیات بودند، عبارتند از: «عایشه، حفصه، اُمّ سلمه، زینب دخترجحش، میمونه دخترحارث، اُم حبیبه، صفیه، جویریه، سوده. و با فضیلت ترین همسران آن حضرت به ترتیب:ام المؤمنین حضرت خدیجه، سپس ام المؤمنین اُم سلمه، و بعد از ایشان ام المؤمنین میمونه سلام الله علیهن می باشند.

۴٫ پیش قدم بودن حضرت خدیجه سلام الله علیها در اظهار اسلام

پس از دعوت رسول خدا صلی الله علیه و آله، آن حضرت با مخالفت های شدیدی برخورد داشتند. عده ای انگشت اتهام را به سمت ایشان گرفته و گروهی دیگر ایشان را از این کار منع می کردند.

اما کسانی که در این مسیر فقط رضایت الهی را در پیش گرفته بودند، از هیچ تهدیدی نهراسیده و در مسیر اسلام وارد شدند. اولین نفر از مردان حضرت علی بن ابی طالب سلام الله علیه و اولین زن مسلمان حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها بوده است که اظهار اسلام کردند.

این مساله به تنهایی فضیلتی برای ایشان محسوب می شود که خود حاکی از بینش ژرف و شعله های توحیدی است که در جان آن دو بزرگوار شعله ور بوده است و کسی در این فضیلت بر آنان پیشی نگرفته است.

این نکته باید مورد دقت قرار گیرد حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها قبل از اظهار اسلام، ذره ای از شرک و رجس در وجود ایشان رخنه نکرده است و بر روش توحید و یکتاپرستی بوده اند.

آن حضرت در زمان جاهلیت به «طاهره» معروف بود و قطعا طاهره در اینجا فقط به معنای دوری ایشان از اعمال منافی عفت نیست زیرا انجام این کارها در میان زنان قریش مرسوم نبوده که بخواهند ایشان را با این لقب از آنها استثناء کنند بلکه اعمال منافی عفت در میان بزرگان قریش امری منفور بوده و به تصریح قرآن برخی از افراد کنیزان خود را مجبور به این کار می­کردند چنانچه قرآن کریم می فرماید:

لَا تُکْرِهُوا فَتَیَاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَمَنْ یُکْرِهُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ.

سوره نور، آیه ۳۳

«و کنیزان خود را براى دستیابى متاع ناپایدار زندگى دنیا مجبور به خود فروشى نکنید اگر خودشان مى‏خواهند پاک بمانند! و هر کس آنها را (بر این کار) اجبار کند، (سپس پشیمان گردد،) خداوند بعد از این اجبار آنها غفور و رحیم است!»

بنابراین طاهره بودن ایشان به این معناست که از تمامی رجس­ها و پلیدی­های جاهلیت به دور بودند.

محمد بن علوی مالکی یکی از علمای معاصر مالکی مذهب نیز به این مطلب تصریح می­کند:

وقد حفظها الله تعالى من أرجاس الجاهلیه ، فأحاط عرض هذه السیده الزکیه وصانه من کل أذیه و بلیه برعایته وعنایته الباهره ولذلک کانت تلقب بالسیده الطاهره.

محمد بن علوی المالکی، مناقب خدیجه الکبرى، ص۵ ، طبق نرم افزار مکتبه اهل البیت علیهم السلام.

خداوند متعال ایشان را از تمامی پلیدی­های جاهلیت حفظ نمود و این بانوی پاک را از هر جهت با خیر ونیکی احاطه نمود و با عنایت نورانی و ویژه خود، او را از هر آزار و سختی و اندوهی حفظ نمود و به همین خاطر (در جاهلیت) به «بانوی پاک» ملقب گردید.

در زیارت امام حسین علیه السلام [زیارت وارث] می­خوانیم: لم تنجسک الجاهلیه بأنجاسها.

از این عبارت به دست می­آید که تمامی پدران و مادران اهل بیت علیهم السلام از جمله حضرت خدیجه سلام الله علیها، موحد و یکتا پرست بوده­اند و ذره­­ای شرک و کفر در وجود آنها راه نداشته است.

صاحب مکیال المکارم درباره اینکه اهل بیت علیهم السلام امانت الهی هستند، چنین می نویسد:

المحفوظه یعنی حفظها الله عز وجل عن أقذار الجاهلیه وأنجاسها وأدناس الضلاله وأرجاسها بأن لم یودعها إلا الأصلاب الطاهره والأرحام المطهره فإن اعتقادنا کما علیه الإجماع بل الضروره أن آباءهم الذین استودعوا تلک الأمانه الإلهیه من الخاتم إلى آدم ، کانوا بأجمعهم مؤمنین طاهرین ، لم یشرکوا بالله تعالى طرفه عین وکذلک أمهاتهم اللاتی استودعن تلک الأمانه کما فی الزیاره ” لم تنجسک الجاهلیه بأنجاسها  ولم تلبسک من مدلهمات ثیابها ” .

الموسوی الأصفهانی، میرزا محمد تقی (متوفای۱۳۴۸هـ)، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (علیه السلام)، ج ۱ ص ۳۶۸ ، تحقیق العلامه السید علی عاشور،  ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات بیروت – لبنان، الطبعه الأولى۱۴۲۱ ه‍ – ۲۰۰۱ م .

حفظه یعنی خداوند عزوجل این امانت را از پلیدی های جاهلیت و کثافت ها و نجاست های ضلالت نگهداری کرده و به این که آنان را جز در صلب های پاکیزه و رحم های مطهره به ودیعت نسپرده است زیرا که اجماع علمای شیعه -بلکه ضرورت مذهب- بر این است که پدران ائمه علیهم السلام که امانت الهی در آنان به ودیعه نهاده شده بود -از خاتم تا آدم- همگی مؤمن و پاکیزه بودند و حتی یک چشم به هم زدن به خداوند شرک نورزیدند. همچنان مادران ایشان که این امانت به ایشان سپرده می شد، چنان چه در زیارت آمده است: پلیدی های جاهلیت تو را نیالود و از جامه های تیره و تارش بر تو نپوشید.

مرحوم امام خمینی نیز چنین می فرمایند:

أشهد أنک کنت نورا فی الأصلاب الشامخه والأرحام المطهره ، لم تنجسک الجاهلیه بأنجاسها ، ولم تلبسک من مدلهمات ثیابها. فإن هذه الفقرات الشریفه تدل على ما ذکرنا من دخاله الماده النوریه التی فی الأصلاب ، وشموخ الأصلاب ، وطهاره الأرحام ، وتنزیه الآباء والأمهات من قذارات الجاهلیه من الکفر وذمائم الأخلاق وقبائح الأعمال ، فی طهاره الولد ونورانیته

الخمینی، السید روح الله، (متوفای ۱۴۱۰ هـ)، أنوار الهدایه، ج ۱ ص ۸۳ ، تحقیق : مؤسسه تنظیم ونشر آثار الإمام الخمینی، الطبعه: الأولى، المطبعه: مکتب الإعلام الإسلامی، دار النشر: مؤسسه تنظیم ونشر آثار الإمام الخمینی قدس سره، ذی القعده ۱۴۱۳ – ۱۳۷۲ ش.

شهادت می دهم که تو نوری در صلب های شریف و رحم های پاک که پلیدی های جاهلیت تو را نیالود و از جامه های تیره و تارش بر تو نپوشید. این فقره شریفه بر آنچه که ما ذکر کردیم که ماده نوریه در صلب ها بوده و شرافت صلب ها و پاکی رحم ها و به دور بودن پدران و مادران از کثیفی های جاهلیت در کفر و بدی های اخلاقی و زشتی اعمال در طهارت فرزند و نورانیت او، دلادت دارد.

از طرفی با توجه به اینکه در قرآن مشرکان نجس خوانده شده اند «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ» سوره توبه آیه ۲۸ ، اگر حتی یکی از پدران و مادران اهل بیت علیهم السلام مشرک باشند . اطلاق عبارت زیارت وارث «لم تنجسک الجاهلیه بأنجاسها» صحیح نخواهد بود. بنابراین حضرت خدیجه سلام الله علیها قطعا قبل از رسالت هم موحد بوده اند.

حال بعد از این مقدمه، به بحث پیش قدمی حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها در اسلام می پردازیم.

در امالی شیخ طوسی رحمه الله آمده است:

سلمان الفارسی (رضی الله عنه)، قال: دخلت على رسول الله (صلى الله علیه و آله) فی مرضه الذی قبض فیه، …… قال: إن علیا أول من آمن بالله (عز و جل) و رسوله من هذه‏ الأمه، هو و خدیجه أمک‏.

طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی (للطوسی) ؛ النص ؛ ص۶۰۶ دار الثقافه – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج‏۲۲ ؛ ص۵۰۲ دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.

سلمان فارسی می گوید:‌ در بیماری که حضرت رسول  صلی الله علیه وآله بعد از آن به لقاء الله پیوست، محضر ایشان شرفیاب شدم … ایشان [خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها] فرمود: همانا علی (علیه السلام)، نخستین شخص از این امت است که به خدا و رسولش  ایمان آورد، علی (علیه السلام) و خدیجه (سلام الله علیها) مادر تو اولین افرادی هستند که اسلام  آوردند.

شیخ طوسی نیز روایت دیگری را چنین نقل کرده است:

أخبرنا أبو عمر، قال: أخبرنا أحمد، قال: حدثنا أحمد بن محمد بن یحیى الجعفی، قال: حدثنا أبی، قال: حدثنا الحسین بن عبد الکریم- و هو أبو هلال الجعفی-، قال: حدثنا جابر بن الحر النخعی، قال: حدثنی عبد الرحمن بن میمون أبو عبد الله، عن أبیه، قال: سمعت ابن عباس یقول: أول من آمن برسول الله (صلى الله علیه و آله) من الرجال علی، و من‏ النساء خدیجه (رضی الله عنهما).

طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی، ص۲۵۹ ، دار الثقافه – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ق.

ابن عباس گفت: اولین مردی که به رسول خدا صلی الله علیه و آله ایمان آورد، علی و از زنان، خدیجه بود.

مرحوم کراجکی رحمه الله روایت دیگری را از محدثین چنین نقل کرده است:

روى المحدثون و سطر المصنفون .. فکان أول من آمن به من‏ النساء خدیجه و من الذکور أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب و عمره یومئذ عشر سنین‏.

کراجکى، محمد بن على، کنز الفوائد ؛ ج‏۱ ؛ ص ۲۵۲- ۲۵۶ دارالذخائر – ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۱۰ ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج‏۳۵ ؛ ص۴۴ دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.

محدثین نقل و مصنفین نوشته اند …اولین زنی که به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آورد، خدیجه و از ذکور [مردان] امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب سلام الله علیهما بود در حالی که سنش در آن روز، ده ساله بود.

مرحوم سید بن طاووس رضوان الله تعالی علیه نیز چنین می نویسد:

وذلک أن رسول الله (ص) نبئ یوم الاثنین واسلم على یوم الثلاثاء ، ثم أسلمت خدیجه بنت خویلد زوجه النبی.

السید ابن طاووس الحسنی الحسینی، على بن موسى بن جعفر بن محمد بن طاووس، (المتوفى ۶۶۴ ه‍) سعد السعود، ص ۸۶  ، ص ۱۰۶، الناشر : منشورات الرضى – قم، الطبعه : أمیر – قم.

رسول خدا در روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد و علی در روز سه شنبه مسلمان شد و سپس خدیجه دختر خویلد همسر پیامبر ایمان آورد.

ابن کثیر دمشقی پیرامون اولین زنی که اسلام آورده است، چنین می نگارد:

أن خدیجه أول من أسلمت من النساء.

ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى۷۷۴ هـ)، البدایه والنهایه، ج ۷ ص ۲۲۳ ، ناشر: مکتبه المعارف – بیروت.

خدیجه اولین زنی است که اسلام آورد.

ابن هشام نیز در فصلی پیرامون اسلام حضرت خدیجه و ایمان ان بانوی بزرگ چنین می نویسد:

إسلام خدیجه بنت خویلد … وکانت أول من آمن بالله وبرسوله وصدق بما جاء منه.

الحمیری المعافری، ابومحمد عبد الملک بن هشام بن أیوب (متوفاى۲۱۳هـ)، السیره النبویه، ج ۲ ص ۷۷ ، تحقیق: طه عبد الرءوف سعد، ناشر: دار الجیل، الطبعه: الأولى، بیروت – ۱۴۱۱هـ .

[فصلی در] اسلام خدیجه … او اولین [زنی] بود که به خدا و رسولش ایمان آورد و هر چه که او از جانب خدا آورده بود تصدیق کرد.

ذهبی نیز در ذیل شرح حال قثم بن العباس تصریح می کند که مادرش دومین زنی است که بعد از حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ایمان آورده است:

أمه هی أم الفضل لبابه بنت الحارث الهلالیه ، وکانت ثانیه امرأه أسلمت ، أسلمت بعد خدیجه . قاله الکلبی.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج ۳ ص ۴۴۰ ، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ .

مادرش ام الفضل، لبابه دختر حارث الهلالیه است. او دومی زنی است که مسلمان شد. بعد از خدیجه اسلام آورد. این کلام را کلبی گفته است.

۵٫ برتری ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها برترین همسر

در بخش قبل گذشت که اولین زنی که به دین مبین اسلام گروید و تسلیم امر الهی گردید، حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها می باشد که خود بهترین منقبت و فضیلت برای ایشان می باشد.

عینی از علمای اهل سنت پیرامون برتری حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها را چنین نقل می کند:

وهل هی أفضل من خدیجه بنت خویلد فیه خلاف فقال بعضهم عائشه أفضل وقال آخرون خدیجه أفضل وبه قال القاضی والمتولی وقطع ابن العربی المالکی وآخرون وهو الأصح.

العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابو محمد محمود بن أحمد (متوفای ۸۵۵هـ)، عمده القاری شرح صحیح البخاری، ج ۱ ص ۳۸ ، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.

و آیا او [عایشه] از خدیجه دختر خویلد برتر است؟ در این مساله اختلاف است. برخی از علما گفته اند عایشه برتر است و دیگران گفته اند که خدیجه افضل است و این قول قاضی و متولی بوده و به این قول ابن عربی مالکی و دیگران یقین کرده اند و قول صحیح تر همین است.

عاصمی مکی نیز دیدگاه علمای اهل سنت پیرامون برتری ایشان را چنین نقل می کند:

قال الشیخ ولی الدین العراقی خدیجه افضل أمهات المؤمنین على الصحیح المختار.

وقال شیخ الإسلام زکریا الأنصاری فی شرح بهجه الحاوی المسمى بالغرر البهیه فی شرج البهجه الوردیه افضلهن خدیجه وعائشه وفی افضلیتهما خلاف صحح ابن العماد تفضیل خدیجه لما ثبت أنه قال لعائشه حین قالت له لا تزال تلهج بذکر خدیجه إن هی إلا عجوز من عجائز قریش کأنى انظر إلى حمره شدقیها ودردرها وقد رزقک الله خیرا منها فقال علیه الصلاه والسلام لا والله ما رزقنی خیرا منها آمنت حین کفر بی الناس وصدقتنی حین کذبنی الناس واعطتنی مالها حین حرمنی الناس.

وسئل ابن داود ایهما افضل فقال عائشه اقرأها النبی السلام عن جبریل وخدیجه اقرأها السلام جبریل من ربها على لسان محمد فهی أفضل.

وسئل العلامه السبکی عن ذلک فقال الذی نختاره وندین الله به إن فاطمه بنت محمد افضل من امها خدیجه ثم امها خدیجه ثم عائشه.

وقال ابن النقاش إن سبق خدیجه وتأثیرها فی أول الإسلام ومؤازرتها ونصرتها وقیامها فی الدین لله بمالها ونفسها لم یشرکها فیه أحد لا عائشه ولا غیرها من أمهات المؤمنین.

العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفاى۱۱۱۱هـ)، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج ۱ ص ۴۳۱-۴۳۴ ، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیه.

شیخ ولی الدین عراقی چنین گفته است: خدیجه بنابر بر قول صحیحی که اختیار کرده ام، برترینِ مادر مؤمنان است.

شیخ الاسلام زکریا انصاری در شرح بهجه الحاوی که نامش الغرر البهیه فی شرح البهجه الوردیه می باشد چنین گفته است: افضل زنان خدیجه و عایشه هستند و در اینکه کدام یک برتر است، ابن عماد [حنبلی] برتری خدیجه را [بر عایشه] صحیح شمرده است به خاطر [روایتی که] پیامبر به عایشه هنگامی که هیچ وقت از یاد آوری حضرت خدیجه سلام الله علیها خوشش نمی آمد و می گفت که او فقط پیرزنی از پیرزنان قریش بود و انگار که من به لثه های قرمز رنگ او و دهانش نگاه می کنم در حالی که خداوند بهتر از او را روزی تو کرده است، فرمود: به خداقسم چنین نیست [یعنی خداوند بهتر از خدیجه را به من نداده است]، او به من ایمان آورد هنگامی که مردم به من کافر شده بودند و مرا تصدیق کرد هنگامی که مردم مرا تکذیب می کردند و مالش را به من داد هنگامی که مردم مرا [از مالشان] منع کرده بودند.

از ابو داود [ظاهری] سوال شدکدام یک افضل اند؟ گفت: عایشه، پیامبر سلام جبرئیل را به او ابلاغ کرد و خدیجه، جبرئیل از جانب خداوند سلام را بر محمد خواند [و ایشان به حضرت خدیجه سلام الله علیها سلام خداوند را رساندند] پس او [حضرت خدیجه سلام الله علیها]  برتر است.

از سبکی نیز در این مورد سوال شد. پاسخ داد: آنچه ما آن را پسندیده و به واسطه آن خدا را دینداری می کنیم، فاطمه دختر محمد از مادرش خدیجه برتر است و سپس خدیجه و سپس عایشه برتر است.

ابن نقاش چنین گفته است: سبقت خدیجه و تاثیر او در اول اسلام و کمک و نصرت و قیام او در راستای دین خدا با اموال و جان خویش، کسی در این زمینه با او مشارکت نکرد چه عایشه و چه غیر او از مادران مؤمنان.

همین عبارت سبکی که عاصمی از او نقل کرده است نیز ابن حجر در فتح الباری آورده است.

رک: العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى۸۵۲ هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج ۷ ص ۱۰۹ ، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفه – بیروت.

وی در ادامه به نکته ای اشاره می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله هر گاه چیزی را برای ایشان می آوردند، آن را برای دوستان حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها می فرستادند چنان چه می نویسد:

وعن أنس رضی الله عنه قال کان رسول الله إذا أتى بشیء یقول اذهبوا به إلى بیت فلانه فإنها کانت صدیقه لخدیجه.

البخاری الجعفی،  ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى۲۵۶هـ)، الأدب المفرد، ج ۱ ص ۹۰ ، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، ناشر: دار البشائر الإسلامیه – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۹هـ ـ ۱۹۸۹م.

التمیمی البستی، محمد بن حبان بن أحمد ابوحاتم (متوفاى۳۵۴ هـ)، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، ج ۱۵ ص ۴۶۷ ، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ناشر:مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: الثانیه، ۱۴۱۴هـ ـ ۱۹۹۳م.

الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى۴۰۵ هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج ۴ ص ۱۹۴ ، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت الطبعه: الأولى، ۱۴۱۱هـ – ۱۹۹۰ م .

و انس از نقل است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که چیزی برای ایشان می آوردند، می فرمودند: به خانه فلان زن بروید چرا که او دوست خدیجه بوده است.

حاکم نیشابوری بعد از نقل این روایت می نویسد:

هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه.

این حدیث صحیح السندی است که بخاری و مسلم آن را نقل نکرده اند.

همچنین در نقلی دیگر آمده است هنگامی که گوسفندی ذبح می شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور می دادند تا از آن گوسفند برای دوستان حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ببرند و این امر موجب عصبانیت عایشه شده و وی پیامبر ار خشمگین ساخته است چنان چه مسلم بن حجاج نیشابوری می نویسد:

حدثنا سَهْلُ بن عُثْمَانَ حدثنا حَفْصُ بن غِیَاثٍ عن هِشَامِ بن عُرْوَهَ عن أبیه عن عَائِشَهَ قالت ما غِرْتُ على نِسَاءِ النبی صلى الله علیه وسلم إلا على خَدِیجَهَ وَإِنِّی لم أُدْرِکْهَا قالت وکان رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم إذا ذَبَحَ الشَّاهَ فیقول أَرْسِلُوا بها إلى أَصْدِقَاءِ خَدِیجَهَ قالت فَأَغْضَبْتُهُ یَوْمًا فقلت خَدِیجَهَ فقال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم إنی قد رُزِقْتُ حُبَّهَا.

النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى۲۶۱هـ)، صحیح مسلم، ج ۴ ص ۱۸۸۸ ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.

عایشه می گوید: بر هیچ یک زنان پیامبر جز خدیجه حسادت نکردم در حالی که او را درک نکرده بودم و رسول صلی الله علیه و آله هنگامی که گوسفندی را ذبح می کرد، دستور می داد تا برای دوستان خدیجه بفرستند. عایشه می گوید: روزی پیامبر ار خشمگین کردم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: محبت او روزی من شده است.

شاید همین قضیه محبت بی حد و حصر رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است که عایشه نسبت به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها حسادت می ورزیده است. بخاری در صحیح خود از قول عایشه چنین می نویسد:

حدثنی أَحْمَدُ بن أبی رَجَاءٍ حدثنا النَّضْرُ عن هِشَامٍ قال أخبرنی أبی عن عَائِشَهَ أنها قالت ما غِرْتُ على امْرَأَهٍ لِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم کما غِرْتُ على خَدِیجَهَ لِکَثْرَهِ ذِکْرِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم إِیاهَا وَثَنَائِهِ علیها وقد أُوحِی إلى رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أَنْ یبَشِّرَهَا بِبَیتٍ لها فی الْجَنَّهِ من قَصَبٍ.

البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ص ۱۳۳۲ ، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامه – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷٫

عایشه می گوید: آن قدر که بر خدیجه حسادت می کردم، بر هیچ یک از همسران رسول خدا  صلی الله علیه وآله حسادت نمی کردم، زیرا آن حضرت از ایشان بسیار یاد می کرد و از او تمجید می نمود. به پیامبر وحی شد که به او بشارت خانه ای از قصب (نوعی سنگ سبز رنگ) در بهشت بدهد.

وقتی عایشه رفتار های محبت آمیز رسول خدا صلی الله علیه و آله را نسبت به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها می دید، دریافته بود که حضرت خدیجه صلوات الله علیها مقامی ویژه نزد رسول خدا دارد و آن حضرت حتی هدایایی برای دوستان و آشنایان حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ارسال می کنند. او در صدد بود تا اینگونه وانمود کند که او بهتر از ام المؤمنین، حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها بوده است در حالی که پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله با پاسخ خود به عایشه، به او فرمودند که هیچ کسی خدیجه نمی شود چنان چه احمد در مسند خود با سند معتبر چنین نوشته است:

حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا علی بن إِسْحَاقَ انا عبد اللَّهِ قال انا مُجَالِدٌ عَنِ الشعبی عن مَسْرُوقٍ عن عَائِشَهَ قالت کان النبی صلى الله علیه وسلم إذا ذَکَرَ خَدِیجَهَ أَثْنَى علیها فَأَحْسَنَ الثَّنَاءَ قالت فَغِرْتُ یوْماً فقلت ما أَکْثَرَ ما تَذْکُرُهَا حَمْرَاءَ الشِّدْقِ قد أَبْدَلَکَ الله عز وجل بها خَیراً منها قال ما أبدلنی الله عز وجل خَیراً منها قد آمَنَتْ بی إِذْ کَفَرَ بی الناس وصدقتنی إِذْ کذبنی الناس وواستنی بما لها إذا حرمنی الناس ورزقنی الله عز وجل وَلَدَهَا إِذْ حرمنی أَوْلاَدَ النِّسَاءِ.

الشیبانی، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفای۲۴۱هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج ۶   ص ۱۱۷، ح۲۴۹۰۸، ناشر: مؤسسه قرطبه – مصر.

عایشه مى‏گوید: رسول خدا هرگاه به یاد خدیجه می‌افتاد از او به نیکی یاد می‌کرد. روزی حسادت بر من چیره شد و گفتم: چه زیاد از آن پیر زن بی‌دندان یاد مى‏کنید؟ همانا خداوند بهتر از او نصیب شما فرموده است. رسول خدا فرمود: خداوند بهتر از او نصیب من نفرموده است، زیرا هنگامى که همه مردم مرا تکذیب مى‏کردند، او مرا تصدیق مى‏کرد و هنگامى که مردم مرا محروم مى‏داشتند او با اموال خود من را یاری مى‏کرد و خداوند فرزندان مرا ، از او به من عنایت فرمود و حال آنکه از غیر او فرزندى به من عنایت نفرمود.

تصحیح سند روایت:

ابن کثیر دمشقی بعد از نقل این روایت می‌گوید:

تفرد به أحمد أیضا وإسناده لا بأس به.

ابن کثیر الدمشقی، إسماعیل بن عمر ابوالفداء القرشی (متوفای۷۷۴هـ)، السیره النبویه، ج ۲   ص ۱۳۵، طبق برنامه الجامع الکبیر؛

ابن کثیر الدمشقی، إسماعیل بن عمر ابوالفداء القرشی (متوفای۷۷۴هـ)، البدایه والنهایه، ج ۳   ص ۱۲۸، ناشر: مکتبه المعارف – بیروت.

تنها احمد این رایت را نقل کرده است، سند آن اشکالی ندارد.

و هیثمی نیز می‌گوید:

رواه أحمد وإسناده حسن.

الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفای ۸۰۷ هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج ۹   ص ۲۲۴، ناشر: دار الریان للتراث/‏ دار الکتاب العربی – القاهره، بیروت – ۱۴۰۷هـ.

احمد آن را نقل کرده و سند آن «حسن» است.

این سخن عایشه آنقدر بر پیامبر سخت بود که خود وی تصریح می کند رسول خدا صلی الله علیه و آله از این سخن خشمگین شده است:

حدثنا محمد بن الْفَضْلِ السَّقَطِی ثنا سَعِیدُ بن سُلَیمَانَ ثنا مُبَارَکُ بن فَضَالَهَ عن هِشَامِ بن عُرْوَهَ عن أبیه عن عَائِشَهَ أَنّ رَسُولَ اللَّهِ صلى اللَّهُ علیه وسلم کان یکْثِرُ ذِکْرَ خَدِیجَهَ فقلت ما أَکْثَرَ ما تُکْثِرُ ذِکْرَ خَدِیجَهَ وقد أَخْلَفَ اللَّهُ لک من خَدِیجَهَ عَجُوزٌ حَمْرَاءُ الشِّدْقَینِ قد هَلَکَتْ فی دَهْرٍ فَغَضِبَ رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ علیه وسلم غَضَبًا ما رَأَیتُهُ غَضِبَ مثله قَطُّ وقال إِنَّ اللَّهَ رَزَقَهَا مِنِّی ما لم یرْزُقْ أَحَدًا مِنْکُنَّ قلت یا رَسُولَ اللَّهِ أعف عَنِّی عَفَا اللَّهُ عَنْکَ وَاللَّهِ لا تَسْمَعُنِی أَذْکُرُ خَدِیجَهَ بَعْدَ هذا الْیوْمِ بِشَیءٍ تَکْرَهُهُ .

الطبرانی، سلیمان بن أحمد بن أیوب ابوالقاسم (متوفای۳۶۰هـ)، المعجم الکبیر، ج ۲۳ ص۱۱، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبه الزهراء – الموصل، الطبعه: الثانیه، ۱۴۰۴هـ – ۱۹۸۳م.

از عائشه نقل شده است که رسول خدا زیاد از خدیجه یاد می‌کرد، من گفتم: چه قد زیاد از خدیجه یاد می‌کنی؛ خداوند به جای خدیجه که پیرزن بی‌دندان بود و در زمان‌های گذشته هلاک شده (بهتر از او) را به تو داده است؛ پس رسول خدا خشمگین شد ؛ به طوری که تا کنون او را هرگز این چنین خشمگین ندیده بودم و فرمود: خداوند از او چیزی نصیب من کرده است که از هیچ یک از شما نکرده است . من گفتم: ای پیامبر خدا مرا ببخش، خداوند شما را ببخشد، سوگند به خدا که دیگر درباره خدیجه از من سخنی نخواهی شنید که تو را ناراحت کند.

تصحیح سند روایت:

هیثمی بعد از نقل این روایت می‌گوید:

رواه الطبرانی واسانیده حسنه.

الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفای ۸۰۷ هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج ۹ ص ۲۲۴، ناشر: دار الریان للتراث/‏ دار الکتاب العربی – القاهره، بیروت – ۱۴۰۷هـ.

طبرانی این روایت را نقل کرده و سند‌های آن «حسن» است.

ابن عبد البر در الإستیعاب، ابن جوزی در المنتظم ، ابن اثیر در اسد الغابه و دیگر بزرگان اهل سنت نقل کرده‌اند که رسول خدا صلی الله علیه وآله از سخن عائشه آن قدر  عصبانی شد که از شدت ناراحتی موهای جلوی سرش شروع به لرزش کرد:

عن مسروق عن عائشه قالت کان رسول الله (ص) لا یکاد یخرج من البیت حتى یذکر خدیجه فیحسن الثناء علیها فذکرها یوما من الأیام فأدرکتنی الغیره فقلت هل کانت إلا عجوزا فقد أبدلک الله خیرا منها فغضب حتى اهتز مقدم شعره من الغضب ثم قال لا والله ما أبدلنی الله خیرا منها آمنت بی إذ کفر الناس وصدقتنی إذ کذبنی الناس وواستنی فی مالها إذ حرمنی الناس ورزقنی الله منها أولادا إذ حرمنی أولاد النساء قالت عائشه فقلت فی نفسی لا أذکرها بسیئه أبدا.

النمری القرطبی المالکی، ابوعمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفای ۴۶۳هـ)، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب،  ج ۴ ص۱۸۲۳ـ۱۸۲۴، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۲هـ؛

ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای ۵۹۷ هـ)، المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم،  ج ۳ ص ۱۸ ، ناشر: دار صادر – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۳۵۸؛

ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای ۵۹۷ هـ)، صفه الصفوه،  ج ۲ ص ۸، تحقیق: محمود فاخوری – د.محمد رواس قلعه جی، ناشر: دار المعرفه – بیروت، الطبعه: الثانیه، ۱۳۹۹هـ – ۱۹۷۹م؛

الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای۶۳۰هـ)، أسد الغابه فی معرفه الصحابه،  ج ۷ ص ۹۵، تحقیق عادل أحمد الرفاعی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت / لبنان، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۷ هـ – ۱۹۹۶م؛

النویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای۷۳۳هـ)، نهایه الأرب فی فنون الأدب،ج ۱۸ ص ۱۱۳،  تحقیق مفید قمحیه وجماعه، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۴هـ – ۲۰۰۴م؛

الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفای۷۶۴هـ)، الوافی بالوفیات،  ج ۱۳ ص ۱۸۲، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، ناشر: دار إحیاء التراث – بیروت – ۱۴۲۰هـ- ۲۰۰۰م.

مسروق از عائشه نقل کرده است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله هیچگاه از خانه خارج نمی‌شد، مگر این که یادی از خدیجه سلام الله علیها نموده و او را ستایش می‌کرد؛ روزی از او روزها که از او یاد کرد، حسادت من برانگیخته شد و گفتم: آیا او جز پیرزنی بود، خداوند بهتر از او را نصیب تو کرده است. رسول خدا از شنیدن این سخن آن قدر خشمگین شد که موهای جلوی سر آن حضرت می‌لرزید، سپس گفت: نه قسم به خدا، خداوند بهتر از او را به من نداده است، او به من ایمان آورد ، زمانی که مردم کافر بودند، مرا تصدیق کرد، زمانی که مردم مرا تکذیب می‌کردند، مالش را به من ایثار کرد در آن زمان که همه مرا محروم کرده بودند، خداوند از او فرزندانی نصیبم کرد که از دیگر زنانم نداد. عائشه گفت: با خودم گفتم که دیگر هیچگاه از او به بدی یاد نخواهم کرد.

۶٫ حضرت خدیجه سلام الله علیها در خانه‌های بهشتی در کنار حضرت آسیه و مریم

روایتی را شیخ طوسی درباره جایگاه بهشتی حضرت خدیجه علیها السلام چنین نقل می‌کند:

أخبرنا محمد بن محمد، قال: أخبرنا أبو القاسم جعفر بن محمد، عن أبیه، عن سعد بن عبد الله، عن أحمد بن محمد بن عیسى، عن العباس بن عامر القصبانی، عن أبان بن عثمان الأحمر، عن برید العجلی، قال: سمعت أبا عبد الله جعفر بن محمد (علیهما السلام) یقول: لما توفیت خدیجه (رضی الله عنها) جعلت فاطمه (صلوات الله علیها) تلوذ برسول الله (صلى الله علیه و آله) و تدور حوله، و تقول: یا أبت، أین أمی قال: فنزل جبرئیل (علیه السلام) فقال له: ربک یأمرک أن تقرئ فاطمه السلام، و تقول لها: إن أمک فی بیت من قصب، کعابه‏ من ذهب، و عمده یاقوت أحمر، بین آسیه و مریم بنت عمران، فقالت فاطمه (علیها السلام): إن‏ الله‏ هو السلام‏، و منه السلام، و إلیه السلام.

طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی (للطوسی) ص۱۷۵، دار الثقافه – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ق.

امام صادق علیه السلام می فرماید: هنگامى که حضرت خدیجه (سلام الله علیها) رحلت کرد حضرت فاطمه سلام الله علیها که کودکى بیش نبود دائما به رسول خدا پناه می‌برد و در اطراف ایشان مى چرخید و می فرمود: اى پدر! مادرم کجاست؟ امام فرمود: در این حال جبرئیل بر پیامبر ( صلی الله علیه وآله) نازل شد و گفت: خداوند مى‏فرماید: به فاطمه سلام برسان و به او بگو مادرت در بهشت در یک خانه‏اى است از نى که دیوارهاى آن از طلا و ستونهاى آن از یاقوت سرخ است‏، . و در کنار «آسیه» همسر فرعون و «مریم» دختر عمران قرار دارد. و حضرت فاطمه سلام الله علیها مى‏فرمود: خداوند سلام است و از اوست سلام و به سوى اوست‏ سلام.

۷٫ مقام شفاعت حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها

در روایتی نقل شده است که حضرت خدیجه علیها السلام در کنار پنج تن آل عبا، در آخرت محبان و شیعیان را شفاعت می‌کند:

علی بن محمد بن علی بن سعد الأشعری‏ عن حمدان بن یحیى‏  عن بشر بن حبیب، عن أبی عبد الله ع‏ أنه سئل عن قول الله عز و جل‏ و بینهما حجاب و على الأعراف رجال‏  قال: «سور بین الجنه و النار، قائم علیه محمد  صلی الله علیه وآله و علی و الحسن و الحسین و فاطمه و خدیجه ع فینادون: أین محبونا أین شیعتنا، فیقبلون إلیهم فیعرفونهم بأسمائهم و أسماء آبائهم، و ذلک قوله تعالى‏ یعرفون کلا بسیماهم‏  فیأخذون بأیدیهم (فیجوزون بهم) الصراط و یدخلونهم الجنه»

حلى، حسن بن سلیمان بن محمد، مختصر البصائر ،ص۱۷۴ مؤسسه النشر الإسلامی – ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۲۱ ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج‏۲۴ ؛ ص۲۵۵، دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.

بشر بن حبیب می گوید از امام صادق علیه السلام راجع به تفسیر آیه « ‏ بین آن دو پرده‏ای است و در اعراف مردانی هستند» ، سوال شد، امام فرمود دیواری بین بهشت و جهنم است، پیامبر صلی الله علیه وآله، على، حسن، حسین، فاطمه و خدیجه  علیهم السلام بر روی آن ایستاده‌اند  فریاد می‌زنند کجایند دوستداران ما؟ کجایند شیعیان ما؟ دوستان و شیعیان را به خدمت آن بزرگواران  مى‏آورند که آنها را به نام و نام پدرهاشان می‌شناسند این است تفسیر آیه‏ «هر کدام آنها را به چهره می شناسند»‏ دست آنها را می‌گیرند و از پل صراط عبور می دهند و وارد بهشت می‌نمایند.

در این روایت حضرت خدیجه در کنار معصومین علیهم السلام محبین و شیعیان را شفاعت می‌کند.

۸٫ بهشت مشتاق حضرت خدیجه سلام الله علیها

در روایتی نقل شده است که بهشت مشتاق چهار زن می‌باشد که یکی از آنها حضرت خدیجه علیها السلام است؛ علامه مجلسی روایت را چنین نقل می‌کند:

و من کتاب مولد فاطمه لابن بابویه روی أن النبی ص قال: اشتاقت‏ الجنه إلى‏ أربع‏ من النساء مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم زوجه فرعون و هی زوجه النبی ص فی الجنه و خدیجه بنت خویلد زوجه النبی ص فی الدنیا و الآخره و فاطمه بنت محمد ص.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى،  بحار الأنوار (ط – بیروت) ، ج‏۴۳ ، ص۵۳ دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.

در کتاب «مولد فاطمه» نوشته ابن بابویه روایت شده که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: بهشت مشتاق چهار زن مى‏باشد: مریم دختر عِمران، آسیه زن فرعون که در بهشت همسر پیامبر (صلی الله علیه وآله) است و خدیجه (سلام الله علیها) که همسر حضرت در دنیا و آخرت می‌باشد و حضرت فاطمه (سلام الله علیها).

در روایت دیگری نقل شده است که حضرت خدیجه علیها السلام در بهشت دارای خیمه مخصوصی می‌باشد:

حدثنا أحمد بن محمد عن جعفر بن محمد بن مالک الکوفی عن محمد بن عمار عن أبی بصیر قال: کنت عند أبی عبد الله ع فرکض برجله الأرض فإذا بحر فیه سفن من فضه فرکب و رکبت معه حتى انتهى إلى موضع فیه خیام من فضه فدخلها ثم خرج فقال رأیت الخیمه التی دخلتها أولا فقلت نعم قال تلک خیمه رسول الله ص و الأخرى‏ خیمه أمیر المؤمنین ع و الثالث خیمه فاطمه و الرابعه خیمه خدیجه و الخامسه خیمه الحسن و السادسه خیمه الحسین و السابعه خیمه علی بن الحسین و الثامنه خیمه أبی و التاسعه خیمتی و لیس أحد منا یموت إلا و له خیمه یسکن فیها.

صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ؛ ج‏۱ ؛ ص۴۰۵ مکتبه آیه الله المرعشی النجفی – ایران ؛ قم، چاپ: دوم، ۱۴۰۴ ق.

ابو بصیر می‌گوید: خدمت امام صادق ( علیه السلام) بودم که با پاى خود به زمین زد، دریائى پیدا شد که در آن کشتیهائى از نقره بود من و حضرت سوار یک کشتى شدیم تا رسیدیم به محلى که خیمه‏هائى از نقره برپا بود حضرت داخل آنها شد و خارج شد به من فرمود دیدى خیمه اولى که داخل شدم. گفتم آرى فرمود آن خیمه پیامبر (صلی الله علیه وآله) است دیگری خیمه امیر المؤمنین ( علیه السلام) سومى خیمه فاطمه (سلام الله علیها) چهارم خیمه خدیجه (سلام الله علیها)  پنجم خیمه امام حسن (علیه السلام)  ششم خیمه حضرت حسین ( علیه السلام) هفتم خیمه على بن  الحسین ( علیه السلام) هشتم خیمه پدرم و نهم خیمه من هر یک از ما  از دنیا برود در یکى از این خیمه‏ها ساکن مى‏شود.

۹٫ حضرت خدیجه سلام الله علیها از مقربین و سابقین

علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه روایتی را چنین نقل می‌کند:

عن جابر بن عبد الله رضی الله عنه عن النبی ص قال: قوله تعالى‏ و مزاجه من تسنیم‏ قال هو أشرف شراب فی الجنه یشربه محمد و آل محمد و هم المقربون‏ السابقون‏ رسول الله ص و علی بن أبی طالب و الأئمه و فاطمه و خدیجه صلوات الله علیهم و ذریتهم الذین اتبعتهم بإیمان لیتسنم علیهم من أعالی دورهم.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بیروت) ج‏۸  ص۱۵۰،دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.

جابر بن عبد الله از پیامبر صلى الله علیه و آله درباره آیه: «و مزاجه من تسنیم‏» نقل کرده است که حضرت  فرمودند: عالیترین آشامیدنى است که در بهشت وجود دارد که محمد و آل محمد صلى الله علیه و آله از آن می‌نوشند، مصداق مقربین و سابقون از رسول الله (صلی الله علیه وآله) و على بن ابى طالب، فاطمه، خدیجه علیهم السلام  و فرزندان آنها هستند که از نظر ایمان پیروشان بوده‏اند این نهر از بالای قصر بهشتى آنها فرو می‌ریزد.

۱۰٫ انفاق تمام اموال در راه اسلام و پیامبر(صلی الله علیه وآله)

در روایتی از ابن عباس در ذیل آیه «وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنى‏» آمده است که مراد بی‌نیاز کردن پیامبر صلی الله علیه و آله توسط اموال حضرت خدیجه می‌باشد.

شیخ صدوق روایت را چنین نقل می‌کند:

حدثنا أحمد بن الحسن القطان قال حدثنا أحمد بن یحیى بن زکریا القطان قال حدثنا بکر بن عبد الله بن حبیب قال حدثنا تمیم بن بهلول عن أبیه عن أبی الحسن‏ العبدی عن سلیمان بن مهران عن عبایه عن ابن عباس قال: سألته‏ عن قول الله عز و جل‏ أ لم یجدک یتیما فآوى‏  قال إنما سمی یتیما لأنه لم یکن له نظیر على وجه الأرض من الأولین و لا من الآخرین فقال الله عز و جل ممتنا علیه بنعمته- أ لم یجدک یتیما أی وحیدا لا نظیر لک- فآوى‏ إلیک الناس و عرفهم فضلک حتى عرفوک و وجدک ضالا یقول منسوبا عند قومک إلى الضلاله فهداهم لمعرفتک- و وجدک عائلا یقول فقیرا عند قومک یقولون لا مال لک فأغناک‏ الله بمال خدیجه ثم زادک من فضله فجعل دعاءک مستجابا حتى لو دعوت على حجر أن یجعله الله لک ذهبا لنقل عینه إلى مرادک و أتاک بالطعام حیث لا طعام و أتاک بالماء حیث لا ماء و أغاثک بالملائکه حیث لا مغیث فأظفرک بهم على أعدائک.

ابن بابویه، محمد بن على، معانی الأخبار ؛ النص ؛ ص۵۲ دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم – قم، چاپ: اول، ۱۴۰۳ ق.

عبایه گوید از ابن عباس از معنى آیه: ألم یجدک یتیما فآوى‏، آیا خداوند تو را یتیم نیافت پس در پناه خود حفظ فرمود (که چرا آن حضرت را یتیم نامیده؟). پرسیدند.

گفت از این جهت آن حضرت را یتیم نامیدند چون روى زمین از اولین و آخرین همانند نداشت پس خداوند براى اظهار امتنان نعمت بر حضرت فرمود: «ألم یجدک یتیما فآوى»‏، یعنى آیا تنها نبودى و همانند و نظیر نداشتى پس خداوند مردم را به طرف تو جمع کرد  و فضیلت تو را بر مردم آشکار کرد  تا آنکه تو را شناختند «و وجدک ضالا فهدى»‏، در میان اقوام و طائفه خود تو را گمراه می‌‌خواندند پس خداوند آنها را  بوسیله معرفت تو هدایت کرد «و وجدک عائلا فأغنى‏»، و به تو می‌گفتند که فقیر هستى و اموال و ثروتى ندارى پس خداوند بسبب اموال خدیجه سلام الله علیها تو را ثروتمند و بى‏نیاز کرد و فضیلت و عزت تو را زیاد کرد و دعاهاى تو را مستجاب نمود تا جایى که اگر دعا کنى و از خدا درخواست کنی که سنگى را برایت طلا گرداند در همان لحظه طلا می‌کند و در مواقعى که غذا نداشتى براى تو غذا فرستاد و هر گاه تشنه می‌شدى آب برایت مهیا کرد، و در آن روزهائى که یاور نداشتى تو را بسبب ملائکه یارى کرد و تو را بر دشمنانت پیروز ساخت.

سمرقندی از مفسرین اهل سنت نیز چنین می نویسد:

ثم قال عز وجل (ووجدک عائلا فأغنى) یعنی وجدک فقیرا بلا مال فأغناک بمال خدیجه.

السمرقندی، نصر بن محمد بن أحمد ابواللیث (متوفاى۳۶۷ هـ)، تفسیر السمرقندی المسمی بحر العلوم، ج ۳ ص ۵۶۸ ، تحقیق: د. محمود مطرجی، ناشر: دار الفکر – بیروت.

سپس خداوند عزوجل فرمود: ووجدک عائلا فأغنى. یعنی تو را یافت در حالی که فقیر بودی و مالی نداشتی و به واسطه مال خدیجه تو را غنی گردانید.

۱۱٫حضرت خدیجه سلام الله علیها مصداق «ازواجنا» در آخر سوره فرقان

در تفسیر فرات کوفی چنین نقل شده است:

[فرات‏] قال حدثنی علی بن حمدون [قال حدثنا علی بن محمد بن مروان قال حدثنا علی بن یزید عن جریر عن عبد الله بن وهب عن أبی هارون‏] عن أبی سعید فی قوله [تعالى‏] «هب لنا من أزواجنا و ذریاتنا قره أعین و اجعلنا للمتقین إماما» قال النبی ص قلت [لجبرئیل‏ ع یا جبرئیل‏] من أزواجنا قال خدیجه قال قلت و من ذریاتنا قال فاطمه قلت و من قره أعین قال الحسن و الحسین قلت‏ و اجعلنا للمتقین إماما [و من للمتقین إماما] قال علی بن أبی طالب علیه السلام.

کوفى، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی ، ص۲۹۴، مؤسسه الطبع و النشر فی وزاره الإرشاد الإسلامی – تهران، چاپ: اول، ۱۴۱۰ ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بیروت) ، ج‏۲۴ ، ص۱۳۵، دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.

بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن ، ج‏۴ ، ص۱۵۶، مؤسسه بعثه – قم، چاپ: اول، ۱۳۷۴ ش.

از ابو سعید خدری درباره آیه «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرار ده، و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان» نقل شده است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود به جبرائیل گفتم ای جبرائیل مقصود از «ازواجنا» چه کسی است؟ فرمود: خدیجه (سلام الله علیها) گفتم من «ذریاتنا» چه کسی است؟ گفت فاطمه (سلام الله علیها) گفتم «قره اعین= نور چشم» کیست؟ گفت حسن (سلام الله علیها) و حسین (سلام الله علیها) گفتم «واجعلنا للمتقین اماما» چه کسی است؟ گفت علی بن ابی طالب (سلام الله علیها).

‏علی بن ابراهیم روایت دیگری را نیز چنین نقل کرده است:

و روى غیره‏ أن‏ «أزواجنا» خدیجه و ذریاتنا فاطمه «و قره أعین‏» الحسن و الحسین «و اجعلنا للمتقین إماما» علی بن أبی طالب علیه السلام.

قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج‏۲ ، ص۱۱۷ دار الکتاب – قم، چاپ: سوم، ۱۴۰۴ق.

بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن ، ج‏۴، ص۱۵۶، مؤسسه بعثه – قم، چاپ: اول، ۱۳۷۴ ش.

۱۲٫ بیعت حضرت خدیجه با حضرت علی بن ابی طالب صلوات الله علیهم اجمعین

پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از اینکه به رسالت مبعوث شد، حضرت علی علیه اسلام و حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به ایشان ایمان آورده و بیعت کردند بعد از بیعت پیامبر صلی الله علیه و آله‌، حضرت از همسرش خواست که با امامِ بعد از پیامبر ‌یعنی حضرت علی علیه السلام بیعت کند و به ولایت ایشان اقرار کند که حضرت خدیجه سلام الله علیها بی‌درنگ با حضرت علی علیه السلام بیعت کرد:

ثم قال یا خدیجه هذا علی مولاک و مولى المؤمنین و إمامهم بعدی قالت صدقت یا رسول الله قد بایعته‏ على‏ ما قلت‏ أشهد الله‏ و أشهدک‏  و کفى بالله شهیدا علیما.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج‏۱۸ ؛ ص۲۳۳دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: ای خدیجه! این علی است مولای تو و مولا و امام مومنین بعد از من. خدیجه فرمود: راست فرمودی ای رسول خدا! همانا من همان گونه که شما فرمودی با او بیعت کردم؛ خداوند و تو را بر این کار شاهد می گیرم و همانا برای شهادت خداوند گواه و دانا کفایت می کند.

۱۳٫ حضرت خدیجه سلام الله علیها، زن مبارک و صدیقه

سید بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال خود، نقلی را آورده است که خداوند ویژگی‌هایی و خصوصیات پیامبر آخر الزمان را برای حضرت عیسی علیه السلام می‌شمرد که یکی از خصوصیات آن، وجود همسر مبارک و راستگو برای ایشان بود:

نسله‏ من‏ مبارکه صدیقه یکون له منها ابنه لها فرخان سیدان یستشهدان.

ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال (ط – القدیمه) ؛ ج‏۱ ؛ ص۵۰۹ دار الکتب الإسلامیه – تهران، چاپ: دوم، ۱۴۰۹ ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى،  بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج‏۲۱ ؛ ص۳۱۷ دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.

نسل پیامبر صلی الله علیه وآله از زن مبارکه و صدیقه ای است که آن پیامبر از آن زن دختری دارد و آن دختر دو فرزند دارد [حسنین علیهما السلام] که سرور و آقایند و شهید می شوند.

همچنین در زیارتنامه منسوب به حضرت خدیجه علیها السلام چنین آمده است:

السلام على أزواجک الطاهرات‏ الخیرات‏ أمهات المؤمنین خصوصا الصدیقه الطاهره الزکیه الراضیه المرضیه خدیجه الکبرى أم المؤمنین.

‏مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج‏۹۷ ؛ ص۱۸۹ دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.

سلام بر همسران پاک و نیک تو، مادران مومنان به خصوص سلام بر بانوی راستین و پاک و پاکیزه، خشنود و پسندیده، خدیجه بانوی بزرگ، مادر مومنان علیها السلام.

۱۴٫حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها مایه آرامش و تسکین قلب پیامبر صلی الله علیه و آله

وقتی که پیامبر صلی الله علیه و آله کفار و مشرکین و بت پرستان را به دین اسلام دعوت می‌کرد، قریش ایشان را اذیت کرده و مورد طعن و ناسزا قرار می‌دادند، اما وقتی با باری از غم و اندوه به خانه بر می‌گشت، با دیدن حضرت خدیجه علیها السلام و تسکین و دلداری ایشان، غم و اندوه از چهره پیامبر صلی الله علیه و آله می‌رفت که خود حاکی از این است که در بین زنان رسول خدا صلی الله علیه و آله، هیچ کس مقامش به مقام حضرت خدیجه کبریسلام الله علیها نمی رسیده است چنان چه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

خَدِیجَهُ وَ أَینَ‏ مِثْلُ‏ خَدِیجَهَ صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ وَ آزَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِی عَلَیهِ بِمَالِهَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی أَنْ أُبَشِّرَ خَدِیجَهَ بِبَیتٍ فِی الْجَنَّهِ مِنْ قَصَبِ الزُّمُرُّدِ لَا صَخَبَ فِیهِ وَ لَا نَصَب‏.

الموفق ابن احمد بن محمد المکی الخوارزمی (متوفای ۵۶۸هـ)، المناقب، ص ۳۵۰ ، تحقیق : الشیخ مالک المحمودی – ناشر : مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، چاپ : الثانیه ۱۴۱۴ هـ .

الإربلی، أبی الحسن علی بن عیسی بن أبی الفتح (متوفاى۶۹۳هـ)، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج ۱ ص ۳۷۰ ، ناشر: دار الأضواء ـ بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۴۰۵هـ ـ ۱۹۸۵م.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج‏۴۳ ؛ ص ۱۳۱، دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.

خدیجه و کجاست مانند خدیجه! مرا تصدیق کرد هنگامی که مردم مرا تکذیب کردند. و بر دین خدا یارى ‏ام کرد و با همه مال خود کمکم نمود. خدا به من دستور داد خدیجه را به قصری از زمرد که در بهشت دارد و هیچ رنج و زحمتى در آن نیست بشارت دهم.

ابن حیون نیز پیرامون این فضیلت حضرت خدیجه چنین می نویسد:

و کان رسول الله صلى الله علیه و آله فی ابتداء أمره إذا دعا قومه فکذبوه، و نالوا منه و هموا به، منعه منهم عمه أبو طالب. و کان سیدا مطاعا فیهم، و کان یأتی خدیجه مغموما لما یناله منهم، فتهدئه، و تصبره، و تهون علیه. و بذلت ما لها له، فکان ذلک مما یعزبه. فلما کثر الاسلام و المسلمون بمکه مات أبو طالب عم رسول الله صلى الله علیه و آله ثم ماتت خدیجه بعده بثلاثه أیام. و کان رسول الله صلى الله علیه و آله یقول:

ما اغتممت بغم أیام حیاه أبی طالب و خدیجه لما کان أبو طالب یدفعه عنه و خدیجه تعزیه و تصبره و تهون علیه.

ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار علیهم السلام،  ج‏۳  ص ۱۶-۱۷، جامعه مدرسین – قم، چاپ: اول، ۱۴۰۹ ق.

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در ابتدای دعوت زمانی که قوم خود را دعوت می‌کر آنها تکذیبش کرده و نسبت ایشان بدگویی کردند و همت کردند او را بکشند که عمویش ابوطالب مانع می‌شد و او ابوطالب در نزد قوم خود سید و سرور و مورد اطاعت بوده است  در این موقع (هنگامى که با عناد ولجاجت آنها مواجه مى شد)، قلب حضرت پر از غم واندوه می‌شد و با این حالت به حضور حضرت خدیجه سلام الله علیها می‌آمد در این موقع حضرت خدیجه سلام الله علیها آن حضرت را تسکین مى داد و دعوت به صبر می‌کرد و مایه آرامش ایشان بود و تمام اموال خود را در راه پیامبر صلی الله علیه وآله خرج کرد  و این کارها مایه تسلی پیامبر صلی الله علیه وآله بود. زمانی که مسلمانان در مکه زیاد شدند حضرت ابوطالب علیه السلام عموی پیامبر صلی الله علیه وآله از دنیا رفت سپس بعد از سه روز حضرت خدیجه نیز از دنیا رحلت کرد  لذا پیامبر صلی الله علیه وآله ‌همیشه می‌فرمود در ایام حیات ابوطالب و خدیجه علیهما السلام غمی من را غمناک نکرد زیرا ابوطالب از او دفاع می‌کرد و حضرت خدیجه نیز او را تسلی می‌داد و مایه آرامش حضرت بود.

در جاهای دیگر نیز به این مضمون نقل شده است:

..کانت له وزیره صدق على الإسلام و کان یسکن إلیها

طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى (ط – القدیمه)، ص۵۳ ، اسلامیه – تهران، چاپ: سوم، ۱۳۹۰ ق.

حضرت خدیجه سلام الله علیها براى پیامبر صلی الله علیه وآله به منزله وزیرى بود که به اسلام مصدق بود، و رسول خدا بوسیله او آرامش دل پیدا می‌کرد.

این در حالی است که بعد از انتشار دعوت علنی اسلام و آرام شدن اوضاع به نفع دین اسلام و شخص رسول خاتم، باز هم برخی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آلله نه تنها کمک حال ایشان نبودند، بلکه پیامبر را آزار و اذیت می کردند چنان چه بخاری به نقل از عمر بن الخطاب مى‌نویسد که عائشه و حفصه با هم پیمانى خود بر ضد رسول خدا صلى الله علیه وآله بوند:

الجامع الصحیح المختصر ، اسم المؤلف:  محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاه: ۲۵۶ ، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامه – بیروت – ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷ ، الطبعه : الثالثه ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا

عن یحیى عن عُبَیْدِ بن حُنَیْنٍ أَنَّهُ سمع بن عَبَّاسٍ رضی الله عنهما یحدث أَنَّهُ قال مَکَثْتُ سَنَهً أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ بن الْخَطَّابِ عن آیَهٍ فما أَسْتَطِیعُ أَنْ أَسْأَلَهُ هَیْبَهً له حتى خَرَجَ حَاجًّا فَخَرَجْتُ معه فلما رجعت وَکُنَّا بِبَعْضِ الطَّرِیقِ عَدَلَ إلى الْأَرَاکِ لِحَاجَهٍ له قال فَوَقَفْتُ له حتى فَرَغَ ثُمَّ سِرْتُ معه فقلت یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ من اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا على النبی صلى الله علیه وسلم من أَزْوَاجِهِ فقال تِلْکَ حَفْصَهُ وَعَائِشَهُ.

البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج ۴ ص ۱۸۶۶ ، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامه – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷م .

از ابن عباس نقل شده است که مى‌گفت: یکسالی صبر کردم تا از عمر در مورد آیه ای سوال کنم که هیبت او مانع از سوالم می شد تا هنگمی که او برای سفر حج خارج شد و من نیز با او همراه شدم. هنگامی که بر می گشتیم و در راه بودیم، و برای حاجتی به کنار درختی رفت. منتظر ماندم تا [کارش] تمام شود و سپس با او همراه شدم. به او گفتم: ای امیرالمؤمنین! آن دو زنى از زنان رسول خدا که ضد او هم‌پیمان شدند، چه کسانى بودند؟ عمر گفت: حفصه و عائشه بودند.

همچنین روایاتی در منابع اهل سنت با سند معتبر وجود دارد که عایشه در نوبت رسول خدا صلی الله علیه و آله شک داشته است:

وروى أبو یعلى بسند لا بأس به وأبو الشیخ بن حیان بسند جید قوی عن عائشه – رضی الله تعالى عنها – قالت کان فی متاعی خف وکان على جمل ناج وکان متاع صفیه فیه ثقل ، وکان على جمل ثقال فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم : ‘ حولوا متاع عائشه على جمل صفیه ، وحولوا متاع صفیه على جمل عائشه حتى یمضی الرکب ‘ ، قلت : یا لعباد الله ، غلبتنا هذه الیهودیه على رسول الله صلى الله علیه وسلم قالت : فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم : ‘ یا أم عبد الله ، إن متاعک فیه خف ، وکان متاع صفیه فیه ثقل ، فأبطأ الرکب فحولنا متاعها على بعیرک وحولنا متاعک على بعیرها ، قالت : فقالت : ألست تزعم أنک رسول الله صلى الله علیه وسلم فتبسم رسول الله صلى الله علیه وسلم وقال : أوفی شک ؟ أنت یا أم المؤمنین یا أم عبد الله ، قالت : قلت : ألست تزعم أنک رسول الله صلى الله علیه وسلم ، فهلا عدلت وسمعنی أبو بکر وکان فیه غرب أی حده ، فأقبل علی فلطم وجهی فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم : ‘ مهلا یا أبا بکر ‘ ، فقال : یا رسول الله ، أما سمعت ما قالت ؟ فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم : ‘ إن الغیرى لا تبصر أسفل الوادی من أعلاه ، ورواه الامام أحمد بسند لا بأس به عن صفیه – رضی الله تعالى عنها – ‘ .

الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفاى۹۴۲هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیره خیر العباد، ج ۹ ص ۷۱ ، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۴هـ .

ابو یعلی با سندی که اشکالی بر آن نیست و ابو الشیخ بن حسان با سند خوبی که قوی است روایت کرده اند که عبد الله بن زبیر از عائشه نقل می کند که گفت: (در سفر حجه الوداع) توشه من سبکتر و شترم نیز تندرو بود؛ ولی توشه صفیه سنگین تر و شترش نیز کندروتر بود و سبب شده بود که کاروان آرام حرکت کند، رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: توشه عائشه را بر شتر صفیه و توشه صفیه را بر شتر عائشه بار کنید، تا کاروان تندتر حرکت کند. عائشه می گوید: وقتی این چنین دیدم گفتم: ای وای این زن یهودی پیش پیامبر از ما عزیزتر شد؟ رسول خدا فرمود: ای ام عبد الله (کنیه عائشه) توشه تو سبک و توشه صفیه سنگین است، این سبب شده است که کاروان به آرامی حرکت کند و ما توشه او را بر شتر تو و توشه تو را بر شتر او بار کردیم.

عائشه می گوید که من گفتم: آیا تو نیستی که خیال می کنی که پیامبر خدا هستی؟ رسول خدا تبسم کرد و فرمود: آیا در این مسأله تردید داری؟ عائشه می گوید: دو باره گفتم: آیا تو نیستی که خیال می کنی رسول خدا هستی! پس چرا عدالت را رعایت نمی کنی؟ ابوبکر که بسیار تندخو بود، جلو آمد و به صورتم سیلی زد، رسول خدا فرمود: صبر کن ای ابوبکر!. ابوبکر گفت: ای پیامبر خدا مگر نشنیدی که او چه گفت؟ رسول خدا فرمود: زنان وقتی غیرتشان به جوش می آید، ته دره را از بالای آن تشخیص نمی دهند. امام احمد به سندی که اشکالی ندارد از صفیه نقل کرده است.

منبع:موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف

 
 ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
 3047 بازدید

فایل صوتی سخنرانی حجت‌الاسلام سید رضا اکرمی

دیدگاهها

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی